طریقه ختم ناد علی کبیر

طریقه ختم نادعلی کبیر آن است که اگر کسی را مهمی پیش آیدناد علی را هفت نوبت بخواند به  نیت آن مهم ، البته برآورده شود واگرنزدبزرگی یا امیری میروی ، روزی سه مرتبه  ناد علی رابخوان وبر جمیع اعضای خود بِدَم محب ومخلص تو شود واگر به نیت فرزند بخوانی حق تعالی به تو فرزند کرامت کند ، اگر خواهی شخصی را مسخر خود گردانی در شب جمعه چهارده مرتبه به اسم او بخوان و صد مرتبه صلوات بر محمدوآل او بفرست البته مسخر تو گردد و هرچه گویی از سخن وصلاح تو بدر نرود واگر بعد از نماز صبح به نیت مال نه مرتبه بخوانی غنی شوی و اگر جهت ادای قرض پانزده روز روزی بیست ودو مرتبه بخوانی ادا شود و اگرزنی دیر زاید پنج نوبت بر آب بخواند و بخورد آن زن زود زاید و اگر کسی این دعا را با خود دارد از شر جمیع حیوانات وجن و انس محفوظ باشد و هر که شک آورد البته کافر است وآن دعا این است :

نقل شده از : زاد المعاد علامه مجلسی



بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم.

نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَ اللهِ حاجَتی

بخوان علی علیه السلام راکه مظهرکمالات وصفات عجیبه است تایاری کننده تودرتمام مشکلات وسختیها باشد،این بنده ناچیزپیوسته به خدانیازمند است

وَعَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَرَمَیتَ مُنقَضی فی ظِللّ اللهِ وَیُضِلل اللهُ لی

ومن در تمام امورم بر آن حضرت متوسل شده وتکیه کرده ام وامورگذشته و آینده ام را در زیر سایه لطف خدا گذرانم

اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یامُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ

و برای رفع و دفع هر ناراحتی و مشکلی خدایا ترا میخوانم تا مشکل حل و مساله روشن شود قسم به بزرگیت ای خدا و قسم به پیامبریت ای محمد (ص) و به ولایت و امامت تو

یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ اَدرِکنی بِحقِّ لُطفِکَ الخَفیَّ اللهِ اَکبَرُاَنامِن شَرِّ

ای علی (ع) ای علی (ع) ای علی (ع) مرا دریاب بحق لطف و محبت پنهانت  خدا بزرگتر از آن است که توصیف شود ومن از شر

اَعدائکَ بَریءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَی وَعَلَیکَ مُعتَمِدی بِحقِّ إِیاکَ نَعبُدُ

دشمنانت بیزاری میجویم خدای بی نیاز، بی نیاز کننده من است  ومن از سوی تو یاری و مدد میشوم و بر تو اعتماد وتکیه دارم  بحق ایاک نعبد

وَ إِیاکَ نَستَعینُ یااَبالغَیثِ اَغِثنی یااَبَاالَحَسَنَین اَدرِکنی یاسَیفَ اللهُ اَدرِکنی

و ایاک نستعین   ای پدرِ کمک و یاری کردن  مرا یاری کن و به فریادم رس ای پدر حسنین مرا دریاب  ای شمشیر خدا مرا دریاب

یابابَ اللهِ اَدرِکنی یاحُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی بِحَقَّ لُطفِکَ الخَفیَّ

ای در و دروازه خدا  مرا دریاب  ای حجت و راهنمای خدا مرا دریاب    ای ولی خدا مرا دریاب  قسم به آن لطف پنهانت

یا قَهّارُتَقَهَّرتَ بِالقَهرِوَالقَهر ُفی قَهرِ قَهرکَ یاقَهارُ یاقاهِرَالعَدُوّ یاواِلیَ الوَلِیَّ

ای غالب و پیروزمند و برتری یابنده برهمه به قهر وسلطنت خدایی وحال آنکه قهر وسلطنت در تفوق وغلبه و پیروزی توست ای غالب و پیروزمند بر دشمن ای دوستِ  دوست خدا

یامَظهَرَ العَجائِبِ یامُرتَضی عَلِیُّ رَمَیتَ مِن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ وَسَیفِ اللهِ القاتِلِ

ای مظهر صفات عجیبه ای مرتضی علی یقین دارم برمن هر کسی بخواهد ظلم وستم روا دارد تو مولا او را به تیر وشمشیر کشنده بر زمین زده و از پای درمی آوری

اُفَوَّضُ اَمری اِلیَ اللهِ اِنَّ اللهُ بَصَیرٌ بِالعَبادِوَاِلحُکُم اِلهٌ واحِدٌ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ

من تمام امورم را به خدا وگذار میکنم بدرستیکه خداوند بصیر و بینا و آگاه بر بندگان است  و قول خداوند است که در قرآن فرمود خدای شما خدای واحد است و غیر از او خدایی نیست  بخشنده و مهربان است

یاغیاثَ المُستَغییَنِ یا دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ یااَمانَ الخائِفینَ یامُعینَ المُتَوَکِلینَ

ای فریاد رس فریاد خواهان مرا دریاب ای راهنمای سرگردانان ای امان و آرامش دهنده ترسندگان  ای یاری کننده پناه آورندگان

یا رَاحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ بِرَحمَتِکَ وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَجمَعین وَ الحَمدُ اللهِ رَبِّ العالَمینَ.

ای رحم کننده بر فقرا و بیچارگان  ای پروردگار عالمیان مرا دریاب  به رحمت بیکرانت و درود بر سید  وآقای ما حضرت محمد (ص) و خاندان اوبود و ستایش وحمد برای پروردگار جهانیان است وبس .

التماس دعا

آغاز امامت امام زمان

شیعه با بهره مندی از برهان های عقلی و آموزه های آفتاب گون پیشوایان معصوم (ع)، بر این باور است که در هر زمان ، برای انسان ها ، ناگزیر باید حجتی از طرف خداوند نصب شود .

امام می آید

بر اساس روایات صحیح ، این حجت ها ، پس از پیامبر اسلام (ص) ، در دوازده پیشوا منحصر است که با گزینش خداوند و گزارش آن آخرین سفیر الهی ، امامت مردم را بر عهده گرفتند . هم آنان که یازدهمین ایشان امام حسن عسکری (ع) و آخرین آنها ، حضرت مهدی (عج) است و کس دیگری شایستگی چنین جایگاهی را ندارد؛ بدون تردید . اما آنچه این جا بیشتر محل بحث و نظر است ، به امامت رسیدن آخرین حجت خداوند ، در سن خرد سالی است. اگر چه این مسئله ، افزون بر برخی پیامبران ، در برخی پیشوایان معصوم (ع) پیش از ایشان نیز رخ نموده بود ، همواره مخالفان آن را به عنوان چالش در مباحث مهدویت مطرح کرده اند. از روایات و حکایت های تاریخی به روشنی به دست می آید که سال ها پیش از آنکه نهم ربیع الاول سال ۲۶۰ق فرا رسد ، پیشوایان معصوم (ع) و به ویژه واپسین فرستاده ی خداوند ، پیامبر خاتم (ص) امامت آخرین حجت الهی ، حضرت مهدی (عج) را نوید داده بود. نخستین اقدام حضرت مهدی (ع) در آغازین روز امامت ، روز درگزشت امام یازدهم و نخستین روز امامت خود ، بوده و آن حضرت ناگزیر میان مردم آمدند و بر پیکر پدر نماز گزاردند. این رخداد به گونه هایی چند روایت شده است. در یک روایت شیخ صدوق آن را به صورت مفصل از زبان ابولادیان ، یکی از خدمتکاران خانه و متصدی امور نامه های امام حسن عسکری (ع)گزارش کرده است. به نظر می رسد حضرت مهدی (ع) پس از شهادت پدر ، در نخستین ساعت های غیبت با حضور در کنار بدن پدر و اقامه ی نماز بر پیکر آن حضرت به مسائلی توجه فرموده بودند که همگی به نوعی با مبحث امامت خود ایشان در ارتباط بود :۱٫اجرای سنت الهی در اقامه ی نماز امام بر امام  ؛ ۲٫ پیشگیری از اعلام ختم امامت ؛ ۳٫ پیشگیری از انحراف داخلی در قضیه ی امامت ؛ ۴٫ تثبیت ادامه ی جریان امامت بر حق و اعلام استمرار امامت در امام زنده .


تسلیت شهادت امام حسن عسکری(ع)

آه از غربت بهار ( ویژه نامه)

3 چیز...

سه چیز را با احتیاط بردار: قدم ، قلم ، قسم

سه چیز را پاک نگهدار : جسم ، لباس ، خیال

از سه چیز کار بگیر : عقل ، همت ، صبر

از سه چیز خود را نگهدار : افسوس ، فریاد ، نفرین

سه چیز را آلوده نکن : قلب ، زبان ، چشم

اما سه چیز را هیچوقت و هیچگاه فراموش نکن : خدا ، مرگ ، دوست

گوهر نوشته آیت الله بهجت

http://s3.picofile.com/file/7599979137/%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA.gif

"هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست و هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقادات و عملیات نیست و ظاهر این است که ترک معصیت بقول مطلق بدون مراقبه صورت نمی گیرد. العبد محمد تقی بهجت"

سفارش هایی از حضرت علی (ع)


۱. به ریسمان قرآن چنگ بزن و از او خیرخواهی نما، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام شمار.

۲. به آن‌چه از حق در گذشته بود، تصدیق کن.

۳. از حوادث گذشته دنیا برای باقی‌مانده‌ی آن پند گیر که پاره‌ی آن شبیه پاره‌ی دیگر است و پایان آن به آغازش می‌پیوندد و همه‌ی آن فانی و جدا‌شدنی است.

ادامه نوشته

وجوه تشابه امام حسین (ع) با قرآن

۱ـ قرآن سبب هدایت مردمان چراغ هدایت و کشتی نجات است امام حسین (ع) نیز بنا به فرمایش پیامبر چراغ هدایت و کشتی نجات است.

۲ـ شب نزول قرآن ملائک فوج فوج از آسمان به زمین فرود آمدند شب ولادت امام حسین (ع) نیز ملائک فوج فوج برای تهنیت به پیامبر از آسمان به زمین فرود آمدند .

۳ـ قرآن معجزه است به اسلوب و معانیش امام حسین (ع) نیز معجزه است به سرش ، بدنش ، خونش و خاکش


ادامه نوشته

دانلود نرم افزار قرآن سه بعدي با خط عثمان طه


دانلود نرم افزار قرآن سه بعدي با خط عثمان طه

 داراي امكانات زیر:

1- امكان ورق زدن صفحات قرآن
2- امكان بزرگ و كوچك نمودن اندازه قرآن 
3- امكان تغيير زاويه قرار گرفتن قرآن
4- نشان دادن مكان فعلي (از نظر نام سوره و شماره جزء)

حجم : ۳۹.۳۶ مگابایت

http://alipapoosh.persiangig.com/quranpajooh/post/s70gip3e.jpg

عید شما مبارک

ادامه نوشته

شب نیمه شعبان بعد از لیلة القدر افضل شب‌هاست

 
 میلاد امام زمان علیه السلام

شب نیمه شعبان، شب بسیار مبارکى است. از امام جعفر صادق علیه السلام روایت است که از امام محمدباقر علیه‌السلام در مورد فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد؛ امام فرمود آن شب بعد از لیلة القدر افضل شب‌ها است. در آن شب خداوند به بندگان، فضل خود را عطا مى‌فرماید و ایشان را به مَنّ و کَرَم خویش مى‌آمرزد. پس سعى و کوشش کنید در تقرّب جستن به سوى خداى تعالى در آن شب، که آن شبى است که خدا قسم یاد فرموده به ذات مقدس خود که سائلى را از درگاه خود تا زمانی که مطلب گناهی را درخواست نکند؛ دست خالى برنگرداند. و آن شبى است که قرار داده حق تعالى آن را از براى ما به مقابل آن که قرار داده شب قدر را براى پیغمبر ما صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله. پس کوشش کنید در دعا و ثنا بر خداى تعالی و از جمله برکات این شب مبارک آن است که ولادت با سعادت حضرت صاحب عصر امام زمان ارواحُنا لَهُ الفداء در سحر این شب سال دویست و پنجاه و پنج در سامراء واقع شده و باعث مزید شرافت این شب مبارک شده است .

ادامه نوشته

مهدويت يعني ???

مهدويت يعني :


مهدويت از واژة مهدي گرفته شده و معناي اصطلاحي آن، اعتقاد به حضرت مهدي (عج) است، و باور به اين كه او فردي است از نسل پيامبر كه در آخر الزمان ظهور مي كند و جهان را پر از عدل و داد مي سازد آنچنان كه از ظلم و جور پر شده بود.

ادامه نوشته

اشعار ولادت حضرت علی (ع) – روز پدر

سلام

یا علی مرتضی حیدر سلام

شیعه را تاج سر و سرور سلام

عالم آمد از برایت یا علی

عشق می‌گوید ثنایت یا علی

سائل کویت شفایم می‌دهد

بر همه دردم دوایم می‌دهد

شیعه قلبش با ولایت می‌تپد

قلب با شور لوایت می‌تپد

نبض عالم زیر دست پاک توست

این همه شور و شعف پژواک توست

تو قسم ناری و در کف جنان

کعبه‌ را بودی چو درّی در میان

قبل از آن که حق گلِ جسمت سرشت

نام نیکت بر درِ جنّت نوشت

حق برای خلقت شعری سرود

دربِ جنت رمز نامت را ورود

«هر که خواهد سیر از کوثر شود

باید اوّل عاشق حیدر شود»

حیدرا هست همه از هست توست

لحظه لحظه عمرِ شیعه دست توست

امشب از عشق تو هر جا محشر است

بر دو چشم عاشقان صد گوهر است

خرم آن دل روشن از نور تو شد

دل سراسر غرقه در شور تو شد

ثانی آل کسا، شاه عرب

با وجوت گشته عالم در طرب

 

ادامه نوشته

گفتمان «امام هادی (ع)»، قلب گفتمان غرب را هدف گرفته است

 


به نظر شما چرا از میان ائمه‌ بزرگوار ما و در واقع معصومین ما، هجمه‌های این چند ماه، بر روی نام امام هادی (علیه‌السلام) متمرکز شده است؟


هجمه به مقدسات شیعیان قطعاً به این مطلب اشاره دارد که تعالیم ائمه‌ هدی علیهم السلام و گسترش فرهنگ شیعی، با فرهنگ غرب در تعارض است و اربابان قدرت و ثروت در دنیای امروز محبوبیت این بزرگواران را بر نمی‌تابند.

اساساً وقتی دشمنان با توجه به برخی جزئیات به مقدسات ما حمله می‌کنند و تک‌تک امامان ما را مورد هجمه‌ی خاص قرار می‌دهند، این نشان دهنده‌ این است که دین اسلام و به تعبیر دقیق‌تر اسلام ناب، جایگاه بسیار خوبی در میان مردم جهان پیدا کرده و طبیعتاً هر قدر بر عزت اسلام افزوده شود، به مقدسات دینی ما با توجه به برخی از جزئیات خاص بیش‌تر هجمه خواهد شد.

نكته‌ بعدی این است كه این نشان دهنده‌ زبونی آن‌هاست که در مقام هجمه، از روش‌های توهین و تمسخر استفاده می‌کنند و این که برای مقابله کردن راه چاره‌ دیگری برای خودشان پیدا نمی‌کنند. شاید یک دلیل دیگر هم این باشد که در حقیقت تشیع از زمان امام هادی (علیه‌السلام) به بعد رونق ویژه‌ای پیدا کرد و سخت‌ترین امتحان‌های خود را پشت سر گذاشت.

هجمه به مقدسات شیعیان قطعاً به این مطلب اشاره دارد که تعالیم ائمه‌ هدی علیهم السلام و گسترش فرهنگ شیعی، با فرهنگ غرب در تعارض است و اربابان قدرت و ثروت در دنیای امروز محبوبیت این بزرگواران را بر نمی‌تابند.

در این زمان می‌توان گفت شیعه به بلوغ خاصی رسیده که چند سالی،‌ یعنی بسیار کم‌تر از نیم قرن بعد از زمان امام هادی (علیه‌السلام) دوران غیبت آغاز می‌شود. سند بسیار با عظمت زیارت جامعه مربوط به امام هادی (علیه‌السلام) است که می‌توان آن را مانیفست شیعه نام‌گذاری کرد و برای شیعیان چیزی بیش‌تر از مانیفست و مرام‌نامه است و در واقع جمع‌بندی کننده‌ی تمام آموزه‌های ولایی است که در زمان ائمه‌ی هدی و قبل از آن و قبل از امام هادی (علیه‌السلام) بیان شده بود. نقش ویژه‌ی امام هادی (علیه‌السلام) در نهایی کردن جامعه‌ شیعی اعم از فکر و فرهنگ تا احکام و آداب و رسوم نقش ویژه‌ای است. چه بسا دشمنان با توجه به این نقش ویژه هدفشان را مورد هجمه قرار دادند.
گفتاری در مورد زندگی امام هادی علیه السلام

در حال حاضر مهم‌ترین تهدید برای تمدن غرب، قرائت شیعی از اسلام است و امام هادی(علیه‌السلام) در نهایی کردن این قرائت که قرائت اصیل اسلامی است و مبین اسلام ناب، نقش ویژه‌ای داشتند، از این رو آن‌ها با اسلام آمریکایی و اسلام غیر ولایی کاری ندارند، مشکل آن‌ها با اسلام ولایی است، این اسلام ولایی را در مقام جمع‌بندی عرض می‌کنم. نمی‌خواهیم تمامی زحمات امامان معصوم (علیهم‌السلام) قبل از امام هادی (علیه‌السلام) را نادیده بگیریم، بلکه در مقام جمع‌بندی و یکپارچه‌سازی و عبور شیعه از آخرین امتحان‌های الهی، باید برای امام هادی (علیه‌السلام) نقش ویژه‌ای قائل شد. شاید دشمنان ما هم به دلیل نقش‌های کلیدی است که به ایشان هجمه‌ خاصی داشتند.

 


از امام علی النقی علیه‌السلام چه می‌دانیم


حضرت امام علی النقی علیه السلام در سال 214 هجری قمری و ظاهرا در مدینه به دنیا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگی و پس از شهادت پدرشان امام جواد (220 ه ) به امامت رسیدند و تا سال 254 ه – و به مدت 34 سال – عهده دار این منصب سترگ الهی بودند.

مادر ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی ماندند: امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه. فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.

ادامه نوشته

لیلة الرغاب

در لیلة الرغاب چه بخواهیم؟

از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است که فرمودند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید. زیرا شبى است که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب » مى‏نامند. این نامگذارى به این جهت است که هنگامى که یک سوم از شب گذشت هیچ فرشته‏اى در آسمان‏ها و زمین نمى‏ماند مگر این که در کعبه و اطراف آن جمع مى‏شوند. آنگاه خداوند بطور غیر منتظره‏اى بر آنان وارد شده و مى‏فرماید: اى فرشتگانم هر چه مى‏خواهید از من درخواست کنید.

فرشتگان عرض مى‏کنند: حاجت ما این است که از روزه‏داران رجب درگذرى. خداوند مى‏فرماید: این کار را انجام دادم.

ادامه نوشته

ارزش روزه ی ماه رجب

 


از حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام نقل شده است كه: هر كس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد آتش جهنم به اندازه یک سال راه، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب گردد .


 
ادامه نوشته

امام دانایی

 


دوشنبه بود. (1) شهر مدینه، خود را برای پذیرایی از یک میهمان کوچک، آماده کرده بود. همه منتظر بودند. پروانه ها هم، در خانه ی امام سجاد (علیه السلام) جمع شده بودند. ناگهان، صدای گریه ی نوزاد شنیده شد. خانه پر از نور شد. بوی عطر بهشتی، خانه را پر کرد.

هیچ کدام از پروانه ها، تا آن لحظه، چنین بوی خوشی را حس نکرده بودند. حتی گل های بهاری هم، به این خوشبویی نبودند. پروانه های خندان، دور تا دور گهواره ی کودک نشستند. صورت بانمک و دوست داشتنی اش، دیدنی بود. امام سجاد (علیه السلام)، کودک را در آغوش گرفت و به مادرش فاطمه تبریک گفت. آن ها، به خاطر تولد کودکشان، خدا را شکر کردند. تولد امام باقر (علیه السلام) مبارک!

ادامه نوشته

فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)

امام هادی (ع) دهمین امام معصوم است و نام مبارک او علی ،فرزند محمد جواد (ع) و لقب او هادی است . وی کسی است که خدا او را برای رهبری این امت و هدایت بندگان و اصلاح امور آدمیان برگزید.

زندگی امام هادی (ع) سرشار از پایداری در راه حق و عدم تزلزل در حوادث پر تلاطم روزگارش بوده است . او در خط مستقیم سیره و هدایت پیامبر اکرم (ص) حرکت کرد و با عشق به راه او که راه خداست زیست و در این راه سختیها و رنج های بسیاری از طاغوت های عصر خود دید و تحمل کرد.متوکل عباسی بر آزار و شکستن حرمتش اصرار فراوان داشت ،ظلم و بی احترامی به امامی که به اعتراف همه راویان ،از دانش بی نظیر الهی برخوردار و داناترین مردم به معارف بلند الهی و قرآنی و نیز در زمینه اخلاق و سلوک الهی ،در عصر خود بوده است.

چنان نیست که شیعه ،امامانی از خاندان پیامبر را کورکورانه تقدیس کند ،بلکه با مستندات  و ادله محکمی که در اختیار دارد ،پیروی از ایشان را برگزیده است.ایمان شیعه ،بلکه ایمان همه مسلمانان به وجوب مودت اهل بیت (ع) ،از عمق معارف اسلام و ژرفای رسالت او گرفته شده است . این فرموده ی خدای سبحان درباره ی اهل بیت (ع) که « قل لا أسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی » ، هر مسلمانی را ملزم می کند به ریسمان مودت و محبت ایشان چنگ زند تا از هر گونه انحراف و گمراهی در امان بماند. شگفت اینکه هیچ امامی از خاندان پیامبر را نمی بینیم که زندگی اش در امن و آسودگی سپری شده باشد. بلکه برعکس ،به جرم پایداری در راه خدا سخت ترین و گاهی وحشتناک ترین ستمهای طواغیت عصر خود را به جان خریده و سرانجام یا به قتل رسیده و یا مسموم شده اند.

زندگی امام هادی (ع) سرشار از پایداری در راه حق و عدم تزلزل در حوادث پر تلاطم روزگارش بوده است . او در خط مستقیم سیره و هدایت پیامبر اکرم (ص) حرکت کرد و با عشق به راه او که راه خداست زیست و در این راه سختیها و رنج های بسیاری از طاغوت های عصر خود دید و تحمل کرد.

کتاب حاضر بخشی از مستندات و ادله محکمی است که با مطالعه آن، انسان به گوشه ای از عظمت امام هادی (ع) پی خواهد برد.این اثر، ترجمه کتاب «موسوعة کلمات الامام الهادی(ع)» است که به دو زبان فارسی و عربی منتشر شده و متن عربی احادیث در سمت راست و ترجمه فارسی آن در صفحه مقابل قرار گرفته است.

در مقدمه كتاب به موضوعاتی چون موضع امام هادی (ع) در برابر غارات و منحرفان، امام هادی (ع) و فتنه خلق قرآن، سخنان دانشمندان اهل سنّت درباره امام هادی (ع) و همچنین به روش كار كتاب اشاره شده است.

فصل اوّل كتاب در 8 بخش به مسائل اعتقادی پرداخته و به روایاتی از آن حضرت در باب توحید و معرفت خدا، نبوّت، معجزات پیامبر اكرم (ص)، قرآن و تفسیر و اهل بیت پیامبر (ص) پرداخته است. همچنین در این فصل به شخصیت امام هادی (ع)، كرامات و معجزات حضرت و نیز سخنان حضرت درباره افراد اشاره شده است.

فصل دوّم كتاب در باب احكام است و به پانزده باب از ابواب فقهی اشاره نموده است.این فصل به احكام طهارت، نماز، روزه، زكات، خمس، حجّ، تقیّه، نكاح و طلاق، وقف، شفعه و ضمان اچاره، وصیّت، حدود و خوردنی ها و آشامیدنی ها و صلب از كلمات امام اشاره دارد.

فرمایشات حضرت در باب مسائل اخلاقی زینت بخش فصل سوّم كتاب است. اندرزهای امام، توبه نصوح، بدگمانی، نماز شب، مال حرام و مركّب رئوس مطالب این فصل می باشند.

فصل چهارم كتاب نیز در دو بخش جداگانه به دعاها و زیارات منقول از حضرت اشاره دارد. دعاهای امام (ع) در اوقات شبانه روز، قنوت نماز، طلب فرزند، شفای بیماران و علاج دردها و بالاخره فضیلت دعا در حرم سید الشهداء (ع) مطالب بخش اوّل این فصل است و در بخش دوّم به چگونگی زیارات ائمّه معصومین (علیهم السلام) و پاداش زیارت امامان و نیز زیارت جامعه كبیره اشاره شده است.

فرهنگ جامع سخنان امام هادی (ع)

مشخصات کتاب

نویسنده :محمود شریفی ،سیدحسین سجادی‌تبار ، علی غلامی

مترجم:علی مویدی

ناشر:شركت چاپ و نشر بین‌الملل

تنظیم :مرکز مشاوره

آشنایی با فرشتگان نگهبان

آیا احساس کرده اید که گاهی در معرض خطر جدی قرار گرفته اید بدون آنکه متوجه شوید شخصی یا نیرویی شما را از آن خطر مصون نگه داشته است؟! با دقت و تأمل در این امور، در می یابید که فرشتگان الهی به امر خداوند، همواره آدمی را از تهدیدها، حوادث و بلایا حفظ می کنند .

ادامه نوشته

تفسیر آیه مباهله

 آیه مباهله

«فَمَن جآجَّکَ فیهِ مِن بَعد ما جائَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا ندعوا ... هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره ی مسیح) به تو رسید، [باز] کسانی با تو به مُجاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنانِ خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».

چون رسول صلی الله علیه و آله وسلم مکه بگشاد و اسلام منتشر شد و سلطانِ حجَتِ رسول قاهر گشت بر کافران؛ وُفود (گروه ها) آمدن گرفتند به نزدیک رسول صلی الله علیه و آله وسلم . بهری (گروهی) اسلام می آوردند و بهری امان می طلبیدند.

در جمله ی وفود، وَفْد (گروه) نجران بود. عصر در مدینه آمدند. جامه های دیبا پوشیده و صلیب ها در گردن افکنده. جهودان بیامدند و با ایشان مناظره کردند و ایشان را گفتند: شما بر هیچ نه آید. (شما باطل هستید)

چون رسول صلی الله علیه و آله وسلم نمازِ دیگر(عصر) بکرد، ایشان روی به رسول کردند و گفتند: عیسی را چه می گویی؟

گفت: بنده ای بود که خدای تعالی او را برگزید.

گفتند: یا محمد! او را پدری می شناسی؟

رسول گفت: او نه از نکاح زاد تا او را پدر باشد.

گفتند: هیچ بنده ی مخلوق را دیدی که نه از نکاح باشد و او را پدر نباشد؟

[رسول گفت: آری. آدم که پدری و مادری نداشت.]

و آنان چون این سخن نپذیرفتند، رسولْ ایشان را گفت: چون شما قول من باور نمی کنید و حجّت قبول نمی کُنید، بیایید تا مباهله کنیم که خدای مرا خبر داد که عذاب آرد بر دروغ زن.

با یکدیگر نگریدند و گفتند: چه رأی است شما را؟ گفتند: مهلت باید خواستن تا فردا. گفتند: ما را مهلت ده تا فردا تا ما اندیشه کنیم.

آنگه برفتند و باهم بنشستند و رأی زدند. اسقف، ایشان را گفت: اگر محمد فردا آید و عامه ی (همه ی) صحابه را در قفا گرفته (پشت سر آورده) از او هیچ اندیشه مکنید و با او مباهله کنید که او بر حق نیست و اگر آید و خاصّه فرزندانِ خود را و قرابات (نزدیکان) خود را آرد، از مباهله ی او حَذَر کنید.

چون بامداد بود و صحابه در مسجد جمع شدند و هر کسی توقع کرد که رسول، او را حاضر کند، رسول گفت: مرا نفرموده اند الاّ خاصّگان خود را از زنان و مردان و کودکان آن جا بَرَم. آنان را که خدای تعالی به دعای ایشان، عذاب فرستد و عذاب صَرْف کند. [بازدارد]

آنگه دست علی گرفت و حسن و حسین از پیشِ او می رفتند و فاطمه علیهاالسلام به دنبال ایشان می رفت تا به صحرا شدند و ترسایان بیامدند و اسقفِ ایشان در پیش ایستاده، چون ایشان را در نگرید، آنان را دیدند.

اُسقُف گفت: اینان که اند از محمّد؟

گفتند: آن بُرنا (جوان) پسر عمّ و داماد اوست بر دخترش و آن زن دختر اوست و آن کودکان دخترزادگانِ اویند.

او با ترسایان نگریست و گفت: بنگرید که محمد چگونه واثق (مطمئن) است که به مباهله، فرزندان و خاصّگانِ خود را آورده است و به خدای که اگر هیچ خوف بودی او را از آن که حجّت بر او باشد، چگونه اختیار کردی هلاک خود و هلاک اینان را از مباهله ی او حذر کنید که اگر نه مکان قیصر بودی من اسلام آوردمی و با او مصالحه کنید بر آن که او حکم کند و بازگردید و با شهر خود شوید و رأی بزنید تا صلاح شما در چیست؟

گفتند: رأی تو، رأی ما باشد و آن چه تو گویی عین مصلحت باشد.

اسقف گفت: یا ابا قاسم! ما با تو مباهله نمی کنیم و لکن با تو مصالحه می کنیم و با ما مصالحه کن بر چیزی که به آن قیام توانیم کردن.

و رسول صلی الله علیه و آله وسلم با ایشان مصالحه کرد و نامه نوشت بر مصالحه. مسیحیان نامه بستدند و ببردند و در راه با یکدیگر می گفتند: این که ما کردیم صلاح بود یا نه؟ بزرگِ آنان، ایشان را گفت: و اللّه که ما و شما می دانیم که محمد پیغامبری مُرسَل است و آن چه آورده است از کتاب، از (طرف) خدای است و به خدای که هیچ کس با هیچ پیغامبر مباهله نکرد و الاّ مستأصل شدند و از ایشان کسی نماند کوچک و بزرگ و اگر شما این کنید، هلاک شوید و بر پشتِ زمین، هیچ ترسا نماندی که من در ایشان نگریستم. که من روی ها (صورت هایی) دیدم که اگر از خدای بخواستندی تا کوه ها را از جای برکَنَد، بر آن اجابت کردی.

و رسول صلی الله علیه و آله وسلم گفت: به آن خدای که جانِ من به امر اوست که عذاب، فرو آینده بود بر نجرانیان اگر مباهله کردندی و خدای تعالی ایشان را همانند خوک و بوزینه کردی و از این کوه آتشی برآمدی و همه را بسوختی و از قبیله ی ایشان، هیچ جانوری نماندی تا مرغان بر درخت ها برنگشتی که بر پشت زمین، یک ترسا بودی.

منبع : پایگاه حوزه

 

لعن بر دشمنان و قاتلین حضرت زهرا سلام الله علیها

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

بر قاتلین زهرا لعنت

بر دشمن مرتضی لعنت

بر منکرین خدا لعنت

بر عمر و ابوبکر و عثمان لعنت

 

اللهم العن جبت و الطاغوت

لعن الله عمر

لعن الله ابوبکر

لعن الله عثمان

آل کساء

مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود

که روز محشر بدین پنج تن رسانم تن

بهین خلق و برادرش و دختر و دو پسر

محمد و علی و فاطمه حسن و حسین

صلوات

سلام به شما مهربون
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگری
میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو
___________
____████████__________ ▌
___███____███_________ █
___██_______██__________▌
__███________█__________▌
__▌●█________█_________█
__███_______ █_________█
___██_______█________██
____________██_______██__▌
____█______██______███_ █
_____▌_____██_____████_█
__________███___█████_█_█
________███__██████__█_█
______███__████____██_█
_____███_█████_████_█
____████_██████_███_█__▌
___████_█ █__███ _█__██_▌
__█████_████_▌_█_███_▌
_█████_██___██___██_█
_█████_███████_███__█__██
_███_▌███___██____██_███
_███_▌█████___███__█__█
_████_▌▌___█__█_██████
__██████_████__▌_████
___█████_____████████
._=--███████████████
_=--=_-████████████
=--_=-_=-█████████

,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~- .*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.
ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد
سعدي اگر عاشقي كني وجواني عشق محمد بس است و آل محمد
امام صادق (ع)فرمود:هیچ عملی برتر وگرامی تر از صلوات در قیامت نیست وسنگین ترین عمل در ترازوی اعمال است.
صلوات:بهترين هدييه از طرف خداوند به انسان

صلوات:تحفه اي از بهشت

صلوات:روح را جلا ميدهد

صلوات:عطريست كه دهان را خوشبو ميكند

صلوات: نوري در بهشت
صلوات:جواز عبور انسان به بهشت

صلوات:انسان را در سه عالم بيمه ميكند

صلوات:از جانب خداوند رحمت از سوي فرشتگان پاك كردن گناه از سوي انسان دعاي مستجاب شده

صلوات:برترين عمل در روز قيامت

صلوات:سنگين ترين چيزي كه در قيامت به ميزان عرضه مي شود

صلوات:محبوب ترين عمل

صلوات:آتش جهنم را خاموش ميكند

صلوات:زينت نماز است

صلوات:گناهان را از بين ميبرد

صلوات:فقر و نفاق را از بين ميبرد

صلوات:بهترين داروي معنوي است
برمحمد وآل محمد صلوات

سيماي نماز ، ارزش و عظمت نماز

سيماي نماز

نماز اساسى ترين رشته ى الفت و عالى ترين عامل محبّت بين بندگان و حضرت حقّ است .

نماز نور دل و صفاى قلب و روح جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست .

نماز واسطه ى محكمى است كه تمام هستى انسان را به ملكوت هستى پيوند مى دهد و به مانند آن ، برنامه اى را براى ربط دادن آدمى به حقّ و حقيقت نمى توان يافت .

نماز پناه بى پناهان ، سنگر جهادگران ، گلستان روح افزاى عاشقان ، چراغ سحر مشتاقان ، نور وجود عارفان ، آرامش دل بينايان ، و سير كمالى آگاهان است .

نماز زنده كننده ى جان ، ظهور دهنده ى حيات جاودان ، راز و نياز دردمندان ، روشنى راه رهروان ، نور ديده ى بيداران ، سرمايه ى مستمندان ، دواى درد بى دردان ، نواى دل بى دلان ، دليل گمراهان ، اميد اميدواران ، سرّ حقيقى سحرخيزان ، سوز دل سوختگان ، حرارت روح افسردگان ، مايه ى بقاى جان ، و دستگيره ى نجات انسان از تمام مهالك است .

نماز برتر از همه ى عبادات ، جامع تمام كمالات ، منعكس كننده ى كلّ واقعيّات ، منبع بركات ، و كليد قفل تمام مشكلات است .

نماز خمير مايه ى حيات ، تزكيه كننده ى صفات ، علاج زشت ترين عادات ، آورنده ى حسنات ، تبديل كننده ى سيّئات ، باعث كرامات ، منبع فيض و افادات ، نگهدارنده ى انسان از حادثات ، مانع سانحات ، و حقيقت كائنات است .

نماز عشق سالكين ، عبادتى آتشين ، كارى بى قرين ، بهترين معين ، خورشيد اهل زمين ، مونس اصحاب دين ، امنيّت جان غمين ، و رحمت واسعه ى حضرت ارحم الرّاحمين است .

نماز واقعيّتى روحانى ، امر واجب حضرت سبحانى ، نفخه ى رحمانى ، جان انسانى ، و نور يزدانى است .

نماز هويّت ايمان ، حقيقت جهان ، طريقت جان ، قدرت انسان ، و مايه ى بهشت و رضوان است .

نماز چشمه ى زمزم روح ، ساغر معنوى صبوح ، فتح الفتوح ، توبه ى نصوح ،حضرت حق را ممدوح ، اجمال قرآن را مشروح ، و در طوفان حوادث كشتى نوح است .

بدون نماز خود را اهل حقّ و حقيقت مدان و رسيدن فيض خاص الهى را به سوى خود توقّع مدار .

اكسير وجود منهاى نماز بى سود است ، بى خبران از نماز بى خردانند و فراريان از اين مقام گرفتار دام شيطانند .

ثروتمندانِ بى نماز فقيرند و تهيدستانِ با نماز از همه مستغنى تر . حقيقت و واقعيت همان است كه عارف شوريده ى الوند ، حضرت باباطاهر ، فرموده :

 

خوشا آنان كه اللّه يارشان بى *********** كه حمد و قل هو اللّه كارشان بى

خوشا آنان كه دائم در نمازند ************** بهشت جاودان بازارشان بى

زمانى كه برنامه ى نوشتن رساله اى در مسئله ى نماز به اين فقير پيشنهاد شد گمان نمى بردم با كثرت مشغله اى كه در جهت تبليغ و نوشتن شرح صفحه ى

سجّاديه تحت عنوان ديار عاشقان و نيز امور اجتماعى داشتم ، بتوانم از عهده برآيم ، ولى توفيق حضرت ربّ رفيق راه شد تا در حدّ استعداد و توان به پژوهش در اين حقيقت عظميه ى الهيّه برخيزم و آنچه را مى توانم از كتاب الهى و گفتار معصومين در اختيار برادران و خواهران مسلمان بگذارم .

اينك از تفصيل دادن مقدّمه چشم پوشيده و با مركب عشق و شوق آماده ى پرواز به فضاى لايتناهى اين عرصه گاه معنوى مى شوم تا نماز را در فصولى چندتقديم محضر عاشقان و علاقمندان كنم ،باشد كه نمازگزاران بيش از پيش به اين عمل ملكوتى توجّه كنند ، و اگر كسى خداى ناخواسته جداى از نماز است بامطالعه ى اين سطور به نماز روى كند و خويش را از خزى دنيا و عذاب آخرت برهاند .   

حسين انصاريان

ارزش و عظمت نماز

بى ترديد ، در ميان عبادات و مسائل معنوى و ملكوتى ، نماز از ارزش و اهميّت خاصّى برخوردار است .

به اندازه اى كه به نماز سفارش شده به چيزى سفارش نشده است .

نماز وصيّت حضرت حق ، و انبيا و امامان ، و عارفان و عاشقان ، و ناصحان و حكيمان است .

كتابى از كتاب هاى آسمانى حق خالى از آيات مربوط به نماز نيست .

از برنامه هاى بسيار مهمّ كتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصاً كتب حديث ، نماز است .

معارف الهى ، انسان بى نماز را انسان نمى دانند ، و هر بى نمازى را مستحقّ عذاب ابد و محروم از بهشت دانسته و بلكه جداى از نماز را حيوانى پست و موجودى تهيدست و تيره بختى بيچاره به حساب مى آورند .

نماز در زندگى و حيات انسان به اندازه اى ارزش دارد كه اولياى الهى براى يك لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى كه ممكن بود ديگران را هم به اين عبادت ملكوتى تشويق مى كردند .

نماز با اين كه به غير مكلّف واجب نيست ولى به خاطر ارزش و اهميّتى كه دارد امامان معصوم دستور مى دادند كه فرزندتان را از شش ـ هفت سالگى به جهان نماز ببريد و آنان را به سفر در اين عرصه گاه معنوى تشويق كنيد :

* عَنْ مَعاوِيَةَ بْنِ وَهَب قالَ : سَأَلْتُ اَباعَبْدِاللّهِ(عليه السلام) فى كَمْ يُؤْخَذُ الصَّبِىُّ بَالصَّلوةِ ؟ فَقالَ : فيما بَيْنَ سَبْعَ سِنينَ وَ سِتَّ سِنينَ(1) .

معاوية بن وهب كه از بزرگان اصحاب امام ششم است از حضرت باقر (عليه السلام)مى پرسد : در چه زمانى كودكان خود را متوجّه نماز كنيم ؟ حضرت مى فرمايد : در هفت و شش سالگى .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ اَحَدِهِما (عليهم السلام) فِى الْصَبِىِّ مَتى يُصَلّى ؟ قالَ : اذا عقل الصَّلوةَ . قُلْتُ : مَتى يَعْقِلُ الصَّلوةَّ وَ تَجِبُ عَلَيْهِ ؟ قالَ لِسِتَّ سنين(2) .

محمّد بن مسلم كه از ياران بى نظير امامان است ، از حضرت باقر يا حضرت صادق (عليهما السلام) مى پرسد : كودك در چه زمانى نماز بخواند ؟ حضرت مى فرمايد : وقتى كه نماز را بفهمد . عرضه مى دارد : چه زمانى مى فهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد ؟ امام مى فرمايد : در شش سالگى .

عَنِ الْحَلَبى ، عَنْ اَبى عَبْدِلله(عليه السلام) عَنْ اَبيهِ قالَ : اِنّا تَأْمُرُ صِبْيانَنا بِالصَّلوةِ اِذا كانُوا بَنى خَمْسِ سِنينَ ، فَمُرُوا صِبْيانَكُمْ بِالصَّلوةِ اِذا كانُوا بَنى سَبْعِ سِنينَ .

حلبى از راويان بزرگوار شيعه است از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر  (عليه السلام) روايت مى كنند كه ما فرزندانمان را در سن پنج سالگى به نماز امر مى كنيم ، پس شما آنان را به وقت هفت سالگى به دنياى نماز حركت دهيد .

روايات بسيار مهمّ كتاب هاى پرارزش حديث از سبك شمردن نماز شديداً نهى مى كنند :

عَنْ اَبى جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : لا تَتَهاوَنْ بِصلوتَكَ فَاِنَّ النَّبِىَّ (صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ : لَيْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلوتِهِ ، لَيْسَ مِنّى مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً ، لايَرِدُ عَلَىَّ

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه : ج 3 / ص 12 .

2 ـ وسائل الشيعه : ج 3 / 12 .

الْحَوْضَ لا وَالله(1) .

امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : نمازت را سبك مشمار ، به حقيقت كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هركس نماز را سبك انگارد از من نيست ، هر كس شراب بنوشد از من نيست ، و الله قسم كنار كوثر بر من وارد نمى شود .

قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) :اَنَّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلواة(2) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : آن كه نماز را سبك بشمارد ( و در نتيجه از خواندن آن محروم گردد يا همراه با شرايط بجا نياورد ) به شفاعت ما نمى رسد .

* عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ  (عليه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) :لَيْسَ مِنْى مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلواةِ ، لايَرِدُ عَلَىَّ الْحَوْضَ لا وَالله(3) .

امام صادق (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى فرمايد : از من نيست آن كه نماز را سبك بشمارد ، و اللّه سبك شمارنده ى نماز كنار كوثر بر من وارد نمى شود .

قالَ الصادِقُ (عليه السلام) فى حَديث : اِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ يَدْفَعُ الشَّيْطانَ عَنِ الْمُحافِظِ عَلَى الصَلوةِ وَ يُلَقِّنُهُ شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ اللهِ فى تِلْكَ الْحالَةِ الْعَظيمَةِ(4) .

امام صادق (عليه السلام) در روايتى فرمودند : ملك الموت به هنگام قبض روح ، شيطان را از آن كه بر نمازش محافظت داشته دفع مى كند تا نتواند به مسافر باايمان جهان آخرت ضرر برساند و در آن حالت هولناك ، شهادت به توحيد و رسالت را به او تلقين مى كند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل : 3 / 15 .

2 ـ وسائل : ج 3 / ص 16 .

3 ـ وسائل : ج 3 / ص 16 .

4 ـ من لايحضره الفقيه : ج 1 / ص 42 .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : لاتُضَيِّعُوا صَلواتِكُمْ فَاِنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلواتَهُ حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ ، وَ كاَن حَقاً عَلَى اللّهِ اَنْ يُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقينَ(1) .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : نماز خود را ضايع مكنيد كه ضايع كننده ى نماز با قارون و هامان محشور مى شود ، و بر خداوند لازم است او را همراه منافقان به آتش وارد كند .

عَنْ اَبى جَعْفَر (عليه السلام) قالَ : بَيْنا رَسوُلِ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) جالِسٌ فِى الْمَسْجِدِ اِذ دَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ يُصَلّى فَلَمْ يَتِمَّ رُكُوعَهُ وَ لاسُجُودَهُ فَقالَ (صلى الله عليه وآله وسلم) : نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرابِ ! لَئِنْ ماتَ هذا وَ هكذا صَلوتُهُ لَيَمُوتَنَّ عَلى غَيْرِ دِينى(2) .

امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد : رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) با گروهى در مسجد نشسته بودند ، مردى وارد مسجد شد و ركوع و سجود نمازش را ناتمام بجاى آورد ، به نحوى كه وضع ركوع و سجودش نماز را از حيثيّت نماز مى انداخت . رسول خدا فرمود : نوك زد مانند نوك زدن كلاغ ( كنايه از اينكه نمازش را عجيب با عجله خواند آن چنان كه گويى نماز بنود ) ، چنان كه مرد با چنين نمازى بميرد با دين من نمرده است .

* قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) : اَوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلوةُ ، فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ ، وَ اِذا رُدَّتْ رُدَّ عَلَيْهِ سائِرُ عَمَلِهِ(3) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : اوّل برنامه اى كه انسان به آن محاسبه مى شود نماز است ، اگر پذيرفته شود بقيّه ى اعمال او نيز پذيرفته مى شود ، و اگر مردود گردد ساير اعمال او نيز مردود مى گردد .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل : ج 3 / ص 19 .

2 ـ فروع كافى : ج 1 / ص 74 .

3 ـ وسائل : 3 / 22 .

قالَ اَبوُعَبْدِاللهِ (عليه السلام) : صَلوة فَريضَة خَيْرٌ مِنْ عِشْرينَ حِجَّةً ، وَ حِجَّةٌ خَيْرٌ مِنْ بَيْت مَمْلُوًّ ذَهَباً يُتَصَدَّقُ مِنْهُ حَتّى يَفْنى(1) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : يك نماز واحب از بيست حج بهتر است ، و يك حج بهتر است از خانه اى كه پر از طلا باشد و تمام آن در راه خدا به صدقه برود .

عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قالَ : سَمِعْتُ اَبا عَبْدِاللهِ (عليه السلام) يَقُولُ : حِجَّةٌ اَفْضَلُ مِنَ الدُّّنْيا وَ ما فيها ، وَ صَلوةُ فَريضَة اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ حِجَّة(2) .

يونس بن يعقوب مى گويد : از حضرت صاد (عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود : يك حج برتر است از دنيا و هر چه در آن است ، و يك نماز واجب از هزار حج برتر است .

عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ (عليه السلام) قالَ : اِنَّ تارِكَ الصَّلوةِ كافِرٌ .

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود : به حقيقت كه ترك كننده ى نماز كافر است .

عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ (عليه السلام) عَنْ اَبيهِ عَنْ جابِر قالَ : قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : مابَيْنَ الْكُفْرِ وَ  الاْيمانِ اِلاّ تَرْكُ الصَّلوةِ .

امام صادق از حضرت باقر (عليهما السلام) از جابر از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند كه : بين كفر و ايمان جز ترك نماز چيزى نيست .

محمّد بن سنان از علل و فلسفه ى مسائل الهى از حضرت رضا (عليه السلام) در ضمن يك نامه سؤال مى كند ، امام هشتم در پاسخ به مسئله ى نماز مى نويسند :

* نماز اقرار به ربوبيّت حضرت حقّ عزّوجلّ ، و نفى شريك از وجود مقدّس او ، و ايستادن در پيشگاه عظمت آن جناب با ذلّت و مسكنت و خضوع

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فروع كافى : ج 1 / ص

2 ـ وسائل : ج 3 / ص 26 .

و اعتراف ، و طلب آمرزش نسبت به گناهان گذشته ، و صورت به خاك نهادن در هر روز برا تعظيم در برابر عظمت آن وجود مبارك ، و اينكه عبد به ياد حق و جداى از تجاوز به حقوق الهى و خاضع و خاكسار و راغب به رحمت واسعه و خواهان زياد شدن ايمان و وسعت رزق و مداومت بر ذكر در شب و روز است ، ونيز عبد سيّد و مولا و مدبّر و خالقش را فراموش نكند تا دچار شرّ و طغيان نگردد ، و نيز به وسيله ى نماز از انواع معاصى حفظ گردد و ازافتادن در درياى فساد مصون بماند(1) .

در روايت صحيح بسيار مهمّى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود :

* روزى امين وحى براى اداى وحى به نزد من آمد . هنوز آنچه را كه بايد بر من بخواند تمامش را نخوانده بود كه ناگهان آوازى سخت و صدايى هولناك برآمد . وضع فرشته ى وحى تغيير كرد ، پرسيدم : اين چه آوازى بود ؟ گفت : اى محمد ! خداى تعالى در دوزخ چاهى قرار داده ، سنگ سياهى در آن انداختند ، اكنون پس از سيزده هزار سال آن سنگ به زمين آن چاه رسيد . پرسيدم : آن چاه جايگاه چه كسانى است ؟ گفت : از آنِ بى نمازان و شرابخواران(2) !!

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :

* هر كه نماز را ترك كند خداى تعالى او را به پانزده عقوبت مبتلا كند : شش عقوبت در دنيا و سه عقوبت نزديك مرگ و سه در قبر و سه در قيامت ،

اما شش عقوبت در زمان حيات :

1. بى آبرو شود .

2. بركت از مالش برود .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ علل الشرايع : ص 114 .

2 ـ اسرارالصلوة شيخ عبدالحسين تهرانى : ص 31 .

3. عمر و ثروتش زيان نگردد .

4. خيراتش قبول حق نشود .

5. دعايش مستجاب نگردد .

6. دعاى شايستگان نصيب وى نشود .

اما سه بلايى كه نزديك وفات به او مى رسد :

1. سكرات مرگ بر او شديد شود .

2. گرسنه از دنيا برود .

3. تشنگى از او رفع نشود .

اما سه عقوبتى كه در قبر به وى رسد :

1. با درد و غم قرين باشد .

2. در تاريكى محض بسر برد .

3. تا قيامت در عذاب باشد .

اما سه عقوبتى كه در قيامت به او رسد :

1. حساب بر وى دشوار شود .

2. خداوند دشمن وى گردد و به او نظر رحمت نيندازد و او را عذاب دردناك رسد .

3. از قبر همچون حيوان به قيامت وارد گردد و  سپس با ذلّت و خوارى رهسپار دوزخ شود(1) .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : لاايمانَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ(2) .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : آن كه نماز ندارد ايمان ندارد .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسرارالصلوة : ص 32 .

2 ـ اسرارالصلوة : ص 33 .

وَ قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) مَنْ اَحْرَقَ سَبْعينَ مُصْحَفاً وَ قَتَلَ سَبْعينَ نَبِيّاً وَ زِنا مَعَ اُمِّهِ سَبْعينَ مَرّات وَ افْتَضَ سَبْعينَ بِكْراً بِطَريقِ الزِّنا اَقْرَبُ اِلى رَحْمَةِ اللهِ مِمَّنْ تَرَكَ الصَّلوةَ مُتَعَمِّداً(1) .

و نيز رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : كسى كه هفتاد قرآن را بسوزاند و هفتاد پيامبر به قتل رساند و هفتاد مرتبه با مادر خود درآميزد و هفتاد دختر را از طريق زنا تجاوز نمايد به رحمت خداوند از كسى كه عمداً نمازش را ترك كند نزديكتر است .

* قالَ رَسُولُ اللهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) اِنَّ تارِك الصَّلوة لايَجِدُ ريحَ الْجَنَّةِ .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : به حقيقت كه تارك نماز بوى بهشت را استشمام نكند .

رواياتى كه در باب ارزش و عظمت نماز رسيده به اندازه اى است كه اگر كسى بخواهد همه ى آنها را از معتبرترين كتاب هاى حديث در يك جا جمع كند كتاب قطورى خواهد شد ، و من فكر مى كنم به همين اندازه براى دريافت ارزش اين عبادت ملكوتى براى خوانندگان اين رساله بس باشد .

در اين قسمت لازم است اين نكته ى مهم را تذكر دهم كه عده اى تصور مى كنند نماز حقيقتى است كه در آيين محمّدى و فرهنگ اسلامى بر مردم واجب شده ، در حالى كه اين تصور از هر جهت بدون پايه و ريشه است . نماز واقعيتى است كه از هنگام شروع زندگى به وسيله ى حضرت آدم در كره زمين از جانب حضرت حق بر هر مكلفى واجب شد و اين امر واجب به هر يك از صد و بيست و چهار هزار پيغمبر ابلاغ گشت تا آن را به امت هاى خود برسانند و آنان را به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسرارالصلوة : ص 33 .

نماز دعوت كنند و از ترك آن بترسانند .

در قسمت بعد در به مسئله ى نماز در آيين انبيا از طريق قرآن و روايات مى پردازيم تا معلوم شود اين حكم با عظمت در پيشگاه حضرت حق از چه حيثيّت و ارزشى برخوردار است .

نماز در آئينه ى حيات انبيا و امت ها

تفسير على بن ابراهيم قمى در حدود قرن سوم هجرى ، يعنى نزديك به عصر امام حسن عسكرى (عليه السلام) ، به رشته ى تحرير درآمده است .

بزرگان از علماى امت اسلامى و دانشمندان وارسته ، امثال علامه ى طباطبايى صاحب تفسير الميزان ، به اين تفسير اطمينان نموده و  بسيارى از مطالب آن را در كتب فقهى و تفسيرى و اخلاقى خود نقل كرده اند .

نويسنده ى تفسير جناب على بن ابراهيم(1) در توضيح آيه ى شريفه ى ( فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات  )(2) روايتى را از قول پدرش ، از ابن ابى عمير ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (عليه السلام) نقل مى كند كه با توجّه به اينكه كتب رجالى شيعه از قبيل رجال كشى ، جامع الرواة اردبيلى ، قاموس الرجال شوشترى ، معجم الرجال خويى ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ى مسئله ى نماز در زمان حضرت آدم (عليه السلام) است ، برگردان فارسى روايت تا آنجا كه لازم و نقطه ى شاهد است از نظر عاشقان نماز مى گذرد :

* آدم پس از بيرون آمدن از بهشت و هبوط به زمين ، چهل روز در كوه صفا واقع در نزديك بيت حق اقامت داشت . آن روزها به خاطر دورى از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمايى و از دست دادن جوار ملكوت و هجران بهشت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير قمى : 1 / 44 .

2 ـ بقره ( 2 ) : 37 .

وصال محبوب ، در حالى كه صورت به خاك داشت همچون ابر بهاران سرشك از ديده مى ريخت .

امين وحى از جانب حضرت معبود ـ كه جز لطف و محبّت و احسان و مرحمت به بندگان ندارد ـ بر او نازل شد و سبب ناله ى جگرسوز و دلخراش او را پرسيد . در پاسخ آن فرشته گفت : چرا ناله نكنم و اشك از ديده نبارم ؟ مگر نه اين است كه خداى عزيز مرا به خاطر بى توجّهى به خواسته ى خود از مقام قرب رانده و از جوار رحمت خويش محرومم نموده و مسكنم را در خاك دلّت و بر غبار مسكنت قرار داده ؟

فرشته ى وحى بدو گفت : به پيشگاه لطف دوست برگرد و وجود خود را به زينت توبه بياراى .

آدم گفت : چگونه توبه كنم و چه سان به سوى حق باز گردم ؟

خداوند مهربان چون اراده ى آدم را بر جبران گذشته راسخ ديد ، قبه اى از نور كه جايگاه بيت را مشخص مى كرد و تابش نورش حدود جغرافيايى حرم را معلوم مى نمود فرو فرستاد و به امين وحى فرمان داد محلّ بيت را نشانه گذارى كند . چون به وسيله ى آن روشنايى ، محلّ بيت و حدود حرم معلوم شد و اين برنامه سامان گرفت ، فرشته ى وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را بجا آورده و دست نياز به سوى بى نياز براى بازگشت و توبه بردارد .

روز ترويه شروع برنامه اى بود كه از فرشته ى حق تعليم مى گرفت . پدر آدميان به دستور فرشته ى حق غسل كرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم ، روز هشتم ذوالحجه به سرزمين منى رفت و دستور گرفت كه شب را در آنجا بماند .

صبح روز نهم در حالى كه تلبيه مى گفت به عرفات آمد . آفتاب عرفات از ظهر مى گذشت . فرشته ى الهى به او گفت : از ادامه ى تلبيه خوددارى كن و دوباره خود را به غسل بياراى .پس از اينكه نماز عصر را بجاى آورد امين وحى به او

گفت : در اين سرزمين به پاى خيز . چون به پا خاست كلماتى را كه از خداوند براى توبه نازل شده بود به آدم تعليم داد .

از اين روايت كه علاوه بر تفسير على بن ابراهيم ، كتابهاى ديگر اسلامى هم آن را نقل كرده اند استفاده مى شود كه حضرت آدم كه اولين انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت ربّ مأمور به نماز بوده است ، ولى اينكه چگونگى و كيفيّت و شرايط و عدد ركعات و اوقات آن به چه صورت بوده بر ما پوشيده است و دانستن آن هم چندان سودى ندارد . آنچه اهميّت دارد اين است كه آدم براى بجا آوردن نماز مكلّف و مسؤول بوده و آيين وى همراه با حكم نماز بود .

كتاب باارزش بحارالانوار(1) از كتاب پراعتبار تهذيب شيخ طوسى ـ آن فقيه والا و مفسّر بزرگ و محدّث خبيرى كه علامه ى حلّى درباره ى او فرموده است : « من مردى در علم و عمل نظير او نمى شناسم » ـ روايت مى كند كه حضرت صادق (عليه السلام) فرمود :

* به هنگامى كه آدم از دنيا رفت و زمان نمازگزاردن بر او فرا رسيد ، فرزندش هبة اللّه به امين وحى گفت : اى فرستاده ى حق ! پيشقدم شو تا بر جنازه ى آدم نماز گزارده شود . فرشته ى الهى پاسخ داد : خداوند جهان ما را بر به سجده بر پدرت امر كرد ، و هم اكنون در شأن ما نيست كه بر نيكوترين فرزند وى مقدم شويم ، شما بر ما پيشى گير و با پنج تكبير ـ به مان صورت كه بر امت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) واجب خواهد شد ـ بر جنازه نماز بخوان . از آن پس آن نماز ، واجب شد بر جنازه ى فرزندان وى قبل از دفن ، نماز ميت خوانده شود .

با كمال تأسّف بسيارى از جوامع و امتها از فرهنگ الهى دور شدند و به پرستش بتهاى زنده و مرده دچار آمدند و به سبب نحسىِ شرك و كفر از حقايق

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ج 11 / 260 .

الهيّه محروم گشتند و بدتر از هر چيز ، از نماز ، اين فيض عظيم الهى ، بى بهره ماندند . زندگان آن جوامع بى نماز هستند و مرده هايشان بدون بدرقه ى نماز يا دفن مى شوند و يا به آتش مى سوزند .

ادريس و نماز

علامه ى مجلسى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت مى كند :

* به هنگام ورود در شهر كوفه از مسجد سهله ديدن كن و در آن جايگاه مقدّس نماز بگزار و حلّ مشكلات دينى و دنيايى ات را در آن مقام از حضرت بطلب ، زيرا مسجد سهله خانه ى حضرت ادريس است . انسان بزرگوارى كه در آنجا به پيشه ى خياطى مشغول بود و نمازش را در آن جايگاه اقامه مى كرد .

آرى !آن كس كه در آنجا دست نياز به سوى بى نياز بردارد بى جواب نمى ماند و در قيامت در كنار ادريس از مقام بلندى برخوردار خواهد بود و به خاطر عبادت و اظهار نيازمندى در آن مسجد ، از ناراحتى هاى دنيايى و شرّ دشمنان در پناه حق قرار خواهد گرفت(1) .

طبرسى بزرگوار در مجمع البيان(2) حضرت ادريس را از قديمى ترين پيامبران خدا و جدّ پدرى نوح مى داند .

عنايت كنيد كه حضرت ادريس كه قبل از نوح مى زيسته فرهنگش همراه نماز بوده و مكان اقامه ى نمازش چندان مقدّس و مبارك است كه حضرت صادق (عليه السلام)دعاى دعا كننده را در آن مقام مستجاب مى داند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحارالانوار : ج 11 / ص 280 .

2 ـ ج 6 / ص 518 .

نوح و نماز

بحار الأنوار ، اين اولين كتاب بى نظير و ارزشمند ، از حضرت باقر (عليه السلام) روايت مى كند :

* پرستش خداى يگانه و اخلاص به پيشگاه او و بى همتا دانستن حق ، كه خداوند فطرت مردم را بر آن قرار داده است اصول آيين نوح بود .

پروردگار بزرگ از نوح و همه ى انبيا پيمان گرفت كه او را فرمان ببرند و از شرك دورى جويند ، و نيز خداى مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهى از منكر و رعايت حلال و حرام دعوت كرد(1) .

ابراهيم و نماز

ابراهيم بزرگ ـ كه از او تحت عنوان بت شكن ، قهرمان توحيد ، پدر انبيا ، اوّاه ، حليم ، صالح ، مخلِص ، مخلّص ، موحّد و بيناى ملك و ملكوت ياد مى شود ـ به فرمان حضرت حق ، هاجر و فرزند شيرخواره اش اسماعيل را از شام حركت داد و به دلالت پروردگار راه پيمود تا به جايگاه كعبه رسيد . پس آن طفل شيرخوار و مادرش را بنا به خواست خداوند در آن سرزمين بى آب و علف با مختصرى طعام و پيمانه اى از آب پياده كرد !! سپس از همسر مهربان خداحافظى كرد و اراده ى بازگشت نمود . در اين وقت هاجر دامن ابراهيم را گرفت و عرضه داشت : چرا مى روى و به كجا خواهى رفت ؟ ما را در اين دشت هولناك و زمين بى آب و علف به كه وامى گذارى ؟

ابراهيم التماس هاجر را ناديده گرفت و با آرامشى كه خاصّ عاشقان و اولياى خداست به هاجر فرمود : اينكه تو و اين طفل گرسنه را در اين بيابان مى گذارم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الأنوار : 11 / 331 .

فرمان اوست .

هاجر چون اين آهنگ گرم و دلپذير را شنيد به جاى خود بازگشت و در برابر حكم حكيمانه ى حق تسليم شد و پيش خود گفت : اگر ماندن من با اين كودك در اين بيابان وحشتزا فرمان خداست باك ندارم ، زيرا همو حافظ و نگهبان من و كودك من است .

ابراهيم عزيز بازگشت . گو اينكه فراق فرزند كه تنها چراغ زندگى او بود قلبش را سخت مى فشرد ، اما ايمان او به خداوند نيز او را از آن منطق با كمال آرامش و اطمينان دور مى ساخت و در حالى كه مركب به جلو مى راند دست به سوى حق برداشت و چنانكه قرآن مجيد مى فرمايد ، عرضه داشت :

* ( رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِوَاد غَيْرِ ذِي زَرْع عِندَ بَيْتِكَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ )(1) .

پروردگارا ! من زن و فرزند خود را در بيابانى خشك و سوزان در كنار خانه ى تو قرار دادم پروردگارا ! براى اين كه نماز به پاى دارند .

ابراهيم بزرگوار به نقل از قرآن مجيد درخواستهاى بسيار مهمى از حضرت حق داشت . خداوند مهربان تمام دعاهاى ابراهيم را اجابت فرمود ، كه از جمله ى درخواستهاى آن مرد بزرگ يكى اين بود :

* ( رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ )(2) .

پروردگارا ! من و فرزندانم را به پادارنده ى نماز قرار ده و درخواست مرا به پيشگاه لطف و عنايتت بپذير .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابراهيم ( 14 ) : 37 .

2 ـ ابراهيم ( 14 ) : 40 .

اسماعيل و نماز

كتاب الهى درباره ى حضرت اسماعيل مى فرمايد :

* ( وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً * وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً )(1) .

اسماعيل را به ياد آر كه داراى اوصاف پسنديده بود : وفادار به پيمان ، فرستاده ى حق ، حبر دهنده ى از حقايق ، و امر كننده ى زن و فرزند به نماز و زكات ، و بنده اى بود كه خداوند در تمام برنامه ها از او خشنود بود .

اسحاق و يعقوب و انبياى از ذرّيه ى ابراهيم و نماز

در زمينه ى امر حضرت حق به نماز ، به عباد شايسته اش حضرات اسحاق و يعقوب و ساير انبياى از ذرّيه ى ابراهيم در قرآن كريم مى خوانيم :

* ( وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ )(2) .

ما به ابراهيم ، اسحاق و فرزندزاده اش يعقوب را عطا كرديم و همه را صالح و شايسته و لايق مقام نبوت قرار داديم ، و آنان را به پيشوايى خلق برگزيديم تا مردم را به امر ما هدايت كنند ، و هر كار نيكو از انواع عبادات و خيرات مخصوصاً اقامه ى نماز و اداى زكات را به آنان وحى كرديم ، و اينان براى ما بندگان سربه فرمان بودند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مريم (  ) : 54 ـ 55 .

2 ـ انبيا (  ) : 72 ـ 73 .

شعيب و نماز

مردم مَديَن مردمى فاسد و طاغى و ياغى و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند . خداوند بزرگ حضرت شعيب را در ميان آنان مبعوث به رسالت فرمود ، تا آنان را از گمراهى و ضلالت نجات دهد . تعاليم ملكوتى و آسمانى شعيب را حضرت حق بدين صورت بيان مى فرمايد :

* ( وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِله غَيْرُهُ وَلاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْر وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم مُحِيط * وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ * بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنتُم مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظ )(1) .

براى هدايت و راهنمايى مردم مدين برادرشان شعيب را فرستاديم . او به مردم مدين از جانب حضرت حق چنين گفت : اى جامعه ! خداى جهان آفرين را بپرستيد ، زيرا جز او خدايى نيست ، و آنچه را به وسيله ى پيمانه و ترازو به مردم مى فروشيد از آن كم مگذاريد . من خير شما را به شما نشان مى دهم . چرا مى خواهيد از راه تقلب و خيانت به ثروت خود بيفزاييد ؟ من شما را از عذاب روز فراگير مى ترسانم ، هاى اى ملت ! پيمانه را پر بدهيد ، جنس ترازويى را بدون كم گذاشتن به مشترى ارائه كنيد ، و از گناه و تجاوز به حق مردم دست برداريد .

مردم مدين ! بى ترديد آنچه خداوند در سايه ى مقرراتش بر شما حلال دانسته به بفع شماست اگر اهل ايمان هستيد . من قدرت بازداشتن شما را از تجاوز ندارم ، وظيفه ى من تبليغ برنامه هاى خداست و بس .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هود ( 11 ) : 84 ـ 86 .

تعاليم شعيب ضامن خير دنيا و آخرت مردم بود ، ولى جامعه ى مدين در برابر شعيب و دلسوزيهاى او موضع سختى گرفتند و نخواستند هدايت حق را بپذيرند و دست از هوا و هوس و شهوت و دنياپرستى بردارند . و عجيب اينجاست كه تمام برنامه ها و تعاليم آن بزرگمرد الهى را نتيجه ى نماز شعيب مى دانستند وبه اين معنا علم داشتند كه نماز ، باز دارنده ى نمازگزار از هر فحشا و منكرى است . آنان به شعيب گفتند :

* ( قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ )(1) .

( اى شعيب ! ما در پرستش معبودهاى پدران خود ثابت قدميم و در برنامه هاى مالى خود آزاد ، و از هر راهى كه بخواهيم ثروت به چنگ مى آوريم و به هر صورت كه اراده كنيم مى فروشيم ) .

اى شعيب ! به نظر ما آنچه تو را تحريك كرده كه ما را از آيين نياكانمان برگردانى و مسير خريد و فروش ما را عوض كنى نماز توست . به راستى تعجب آور است كه با ما سر ستيزدارى در حالى كه ما تو را مرد بردبار و درستى مى دانيم .

آرى ! نماز رشد دهنده و هدايتگر و بازدارنده ى از فحشا و منكرات و فساد بود ، اما مردم شهوت پرست مدين نمى خواستند در چنين حصن حصينى داخل شوند و دايره ى حيات را با اين دژ محكم و حصار مستحكم از شرّ شياطين و خطرات مصون و محفوظ بدارند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ هود ( 11 ) : 87 .

موسى و نماز

حضرت كليم الله كه از انبياى اولوالعزم است ، مورد عنايت خاص حضرت محبوب بود .

ياد آن حضرت و اوصاف حميده ى او در قرآن مجيد زياد آمده است .

او زمانى كه كه به هدايت حضرت حق ، در مسير مدين و مصر به وادى سينا و منطقه ى طور رسيد ، براى اولين بار طنين دلرباى صداى معشوق را بدين گونه شنيد :

* ( يَامُوسَى * إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً«12»

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى * إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِكْرِي  )(1) .

* اى موسى ! من پروردگار تو هستم ، كفش از پاى بيرون كن ( : از همه چيز جز من قطع علاقه نما ) ، چون هم اكنون در وادى مقدسى .

من تو را به مقام شامخ رسالت برگزيده ام ، بنابراين به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده :

منم خداى يكتا ، خدايى كه جز من نيست ، پس مرا اطاعت كن و در مسير عبادت من قرار گير و نماز را به خاطر ياد من به پاى دار .

آرى ! نماز كه همراه با شرايط ظاهرى و باطنى اقامه شود ياد حضرت محبوب را در دل زنده مى سازد و حاكميت آن ياد را در اعمال و اخلاق مى گستراند و امنيتى همه جانبه در قلب ايجاد مى كند به طورى كه انسان از شرّ شياطين در مصونيّت الهى مى رود و از بركت آن امنيّت ، سعادت دنيا و آخرت آدمى تضمين مى شود .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ طه (  ) : 11 ـ 14 .

* ( أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ )(1) .

آگاه باشيد ! با ياد خدا دلها آرامش و امنيّت يابد .

چون امنيّت به وسيله ى نماز با شرايط و عبادتِ با حال ، حكومتش را در عرش قلب برقرار كرد ، به هنگام مرگ و سفر به آخرت ، دارنده ى قلب مطمئن مخاطب به خطاب حضرت حق مى شود و آن وقت ، مردن براى انسان از عسل شيرين تر مى گردد :

* ( يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِى * وَادْخُلِي جَنَّتِى )(2) .

اى صاحب نفس با آرامش ! به پروردگارت برگرد در حالى كه راضى هستى و از تو خشنودند ، پس در عباد من وارد شو و به بهشتم درآى .

لقمان و نماز

آن بزرگمرد الهى كه بر اثر تزكيه ى نفس و جهاد فى الله ، از جانب حق وجود با بركتش چشمه ى جوشان حكمت الهى شد ، در سفارشاتش به فرزند خود مى فرمايد :

* ( يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزِمِ الْأُمُورِ )(3) .

اى پسرم ! نماز را به پاى دار و در جامعه اقدام به امر به معروف و نهى از منكر

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ رعد (  ) 28 .

2 ـ فجر (  ) 27 ـ 30 .

3 ـ لقمان (  ) 17 .

كن و در برابر حوادث بردبار و صبور باش ، كه تحمل و صبر در راه ارشاد مردم نشانه اى از عزم ثابت مردم بلند همّت است .

داود و نماز

علّامه ى مجلسى دانشمند كم نظير شيعه در توضيح آياتى كه در رابطه ى با حيات با بركت داود است ، رواياتى درباره ى فضايل و محاسن و كثرت عبادات و مناجات داود ، به خصوص عشقى كه از پيامبر بزرگ به نماز داشت ، نقل مى كند :

* آن حضرت در خانه ى خود محرابهاى متعددى قرار داده بود تا در جاى جاى منزلش نماز اقامه كند .

او اوقاتش را به چهار مرحله تقسيم كرده بود : روزى را براى حلّ مشكلات مردم ، روزى را براى زن و فرزندش ، روزى را براى دعا و مناجات د ر دل كوهها و كنار دريا ، و روزى را براى انس با محبوب در خلوت منزل و در كنار محراب عبادت .

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد : در حالى كه در محراب عبادتش مشغول نماز بود ، خداوند مهربان با وى سخن مى گفت(1) .

سليمان و نماز

كتاب ارزشمند ارشاد ديلمى روايت مى كند :

* لباس سليمان لباسى بس عادى بود ، در حالى كه سلطنت و حكومت و مالى كه در اختيارش بود براى احدى از گذشتگان و آيندگان مقرّر نشد .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الأنوار : 14 / 20 .

او شبهاى خو را به نماز تمام مى كرد ، در حالى كه همچون چشمه ى جوشان بهارى از ديده اشك مى ريخت . آن حضرت اداره ى امور معاشش از طريق زحمت بازوى خودش بود(1) .

علماى اهل سنّت در تفسير آيات 30 تا 33 سوره ى ص متمايل به اين معنا شده اند كه سليمان در بازديد از اسبهاى آماده براى جنگ از نماز عصرش غافل شد و به وقت غروب آفتاب متوجّه از دست رفتن نماز گشت و به اين خاطر به غم و غصّه ى شديدى دچار آمد .

آن گاه خداوند قادر آفتاب را براى او برگرداند تا نماز عصرش را در ظرف معيّن وقتش بجاى آورد !

اميرالمؤمنين (عليه السلام) و حضرت باقر (عليه السلام) نظر كعب الاحبار و علماى اهل سنّت را مردود دانسته و دامن حيات باعظمت سليمان را در تمام عمر از قضا شدن يك نماز پاك مى دانند .

در روايات شيعه آمده است كه نماز سليمان از اوّل وقت به تأخير افتاد ، و به اين جهت سخت ملول شد . حضرت حق آفتاب را به وقت عصر برگرداند تا آن مرد بزرگ الهى و آن پيامبر معصوم نمازش را به وقت فضيلتش ادا نمايد(2) .

آرى ! بر اساس معرف اسلامى ـ البته معارف ملكوتى و باارزشى كه شيعه نقل كرده است ـ حيات انبياى حق از هر عيب و نقصى حتى قبل از مبعوث شدن مبرّا بوده است و پيامبرى نبوده كه در عين آن همه زحمت و رنج روزانه ، نمازى از نمازهايش قضا شده باشد .

يونس و نماز

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحارالانوار : 14 / 83 .

2 ـ بحارالانوار : 14 / 98 ـ 103 .

آن عبد شايسته ى حق سالها مردم نينوا را به عبادت حق و دست شستن از شرك و كفر و گناه دعوت كرد ، ولى مردم در برابر تعاليم الهى او تكبر ورزيدند و با وى به مخالفت برخاستند تا جايى كه آن حضرت را از هدايت خود نااميد ساختند ، و آن جناب از حضرت ربّ جهت نابودى قوم نينوا نفرين نمود و سپس آنان را رها كرده و به جايى رفت كه مردم به او دسترسى نداشته باشند .

چون به منطقه بازگشت زندگى مردم را عادى يافت ، معلوم شد جامعه ى نينوا به پيشگاه حق برگشته و عذاب را با قدرت و قوّت توبه از خود دور كرده اند .

پس ، با خشم و غضب منطقه را ترك كرد و چنانكه مى دانيد از ميان امواج دريا در شكم ماهى جاى گرفت . خداوند علت نجاتش را از آن زندان مهلك چنين بيان مى فرمايد :

* ( فَلَوْلاَ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ )(1) .

پس اگر او اهل تسبيح نبود ، هر آينه تا قيامت در شكم ماهى مانده بود .

در مجمع البيان از قول مفسّر بزرگ قتاده آمده است كه منظور از تسبيح و ستايش يونس نماز بود(2) .

زكريّا و نماز

قرآن مجيد در باب نماز زكريّا مى فرمايد :

* ( هُنالِكَ دَعا زَكَرِيّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّة طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ * فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلُى فِى الِْمحرابِ اَنَّ اللهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى مُصَدِّقاً بِكَلِمَة مِنَ اللّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصوُراً وَ نَبِيّاً مِنَ ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صافات (  ) : 143 ـ 144 .

2 ـ مجمع البيان : 8 / 459 .

الصّالِحينَ )(1) .

در آن هنگام كه زكريّا عنايات حق را نسبت به مريم مشاهده كرد ، عرضه داشت : پروردگارا ! مرا از لطف خويش فرزندانى پاك سرشت عطا فرما ، همانا تو اجابت كننده ى خواسته ى بندگانى .

زكريّا در حالى كه در محراب عبادت به نماز ايستاده بود فرشتگان به او بشارت دادند كه همانا خداوند ترا به ولادت يحيى مژده مى دهد ، فرزندى كه به پيامبرى عيسى گواهى خواهد داد و خود نيز در راه هدايت مردم پيشوا و پارساست و نزد پيامبرى از شايشتگان است .

عيسى و نماز

داستان عيسى و مادرش مريم كه داراى مقام عصمت و طهارت بود ، از عجايب مسائل روزگار است .

خداوند مهربان براى نشان دادن قدرت خود ، و براى عبرت ديگران و در جهت هدايت امتها به طور مكرر به واقعه ى عظيمه ى اين پسر و مادرش در قرآن مجيد اشاره فرموده است .

از عجايب حيات عيسى سخن گفتن او در گهواره پس از ساعاتى چند از ولادت است كه در آن گفتار ، حقايق الهيّه را براى مردم بازگو كرد و به خصوص به اين معنا اشاره فرمود كه من مأمور به نمازم :

* ( قالَ اِنّى عَبْدُاللّهِ اتانِىَ الْكِتابَ وَ جَعَلْنى نَبِيّاً * وَ جَعَلَنى مُبارَكاً اَيْنَما كُنْتُ وَ اَوْصانى بِالصَّلوةِ وَ الزَكوةِ ما دُمْتُ حَيَّاً * وَ بَرّاً بِوالِدَتى وَ لَمْ يَجْعَلَنى جَبّاراً شَقِيّاً * وَ السَّلامُ عَلى يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ اَمُوتُ وَ يَوْمَ اُبْعَثُ حَيّاً )(2) . ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آل عمران (  ) 38 ـ 39 .

2 ـ مريم (  ) 30 ـ 33 .

عيسى در گهواره گفت : همانا من بنده ى خدايم ، به من كتاب آسمانى عنايت شده و به شرف نبوّت آراسته ام و هر كجا باشم براى جهانيان مايه ى بركت و رحمتم . من تا زنده ام دستو دارم نماز را به پاى دارم و زكات مال بپردازم . من مأمورم به مادر نيكى كنم و از شقاوت دورم . سلام حق بر من روزى كه به دنيا آمدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه در قيامت مبعوث مى شوم . .

محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) و نماز

مسائلى كه در باب نماز در آيين رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) مطرح است در هيچ فرهنگى مطرح نبوده است .

نماز در اسلام محمّدى حقيقتى جامع و واقعيّتى كامل است كه در پرتو آن انسان به آداب الهى مؤدّب مى شود و طريق رشد و كمال و عرفان و طريقت و عشق و حقيقت را مى پيمايد .

نماز در آيين محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) بال پرقدرتى است كه اگر با شرايط مخصوص به خودش انجام بگيرد ، انسان را تا مقام قرب و وصال محبوب ابدى و معشوق سرمدى پرواز مى دهد .

عارفان عاشق و واصلان كامل مى فرمايند : نماز معجونى است كه حضرت شارع حكيم آن را ترتيب فرموده و به لطف عميم خود تركيب نموده است .

مشخص است كه هر جزء آن مبتنى بر حكمتى ، و مقتضى سرّى و مصلحتى است ، و هويدا و مبرهن است كه افضل اعمال بنى آدم سجده كردن است . چنانكه صريح اخبار و صحيح اعتبار بر آن ناطق و شاهد است ، صادق از آنكه اعضاى سبعه را در آن حال مصلّى بر خاك گذارده و مجمع النّورين كه اشرف جوارح است بر زمين مالد و به زبان نياز به درگاه كريم كارساز بنده نواز نالد .

در حديثى بسيار مهم از قول رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) آمده است :

* اِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ : ايَةٌ مُحْكَمَةٌ ، اَوْ فَريضَةٌ عادِلَةٌ ، اَوْ سُنَةٌ قائِمَةٌ...(1) .

آيه ى محكمه تفسير به توحيد و معرفة اللّه شده ، و فريضه ى عادله به اخلاق و تزكيه ى نفس معنا گشته ، و سنّت قائمه به فروع شريعت محمّدى تبيين شده است .

نماز معجونى است كه اجزاء آن از اين سه علم تركيب گشته و جامعه اى است كه از اين سه رشته دوخته شده و حقّه اى است كه در آن اين سه گوهر نفيس اندوخته گشته و صدفى است كه اين سه لؤلؤ ناياب را در بر دارد و منبعى است كه اين سه چشمه از آن منفجر گردد ، و اين همه در رابطه با نماز اسلام محمّدى است .

اما اشتمال نماز بر توحيد ، آن است كه افتتاح نماز با تكبيرة الاحرام است و مفهوم تكبير ، توحيد ذات و نفى صفات است ، و بلند كردن انگشتان دهگانه كه هر يك دليل و نشانه اى بر صفات جلاليّه و جماليّه است كه انسان به هنگام راه يافتن به نماز بايد متوجّه اين معانى بلند آسمانى و مفاهيم جانانه ى ملكوتى باشد .

اما اشتمال نماز تزكيه ى اخلاق به اين است كه طهارت بر دو نوع است :

طهارت ظاهر از خبائث و احداث ، و طهارت باطن از ذمايم اخلاق . و چنانكه تطهير ظاهر ، شرط صحت نماز است ، همچنان تطهير باطن نيز شرط قبولى اين عبادت الهيّه است .

و اشتمال نماز بر سنّت قائمه از اين جهت است كه نماز اشرف عبادات و افضل طاعات است و در فروع ، هيچ عملى باآن برابرى نمى كند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 1 / 24 .

آرى ! نماز اسلام محمّدى سراپا آداب الهى و مسائل تربيتى و حقايق ملكوتى و واقعيّات آسمانى است .

با چنين نمازى است كه انسان به معراج مربوط به خودش مى رسدو به درياى نور سرمدى متصل مى گردد ، چنانكه در روايات معتبره از قول معصومين عليهم السلام آمده است :

* قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) : اِذا قامَ العَبْدُ اِلىَ الصَّلواةِ الْمَكْتُوبَةِ مُقْبِلا اِلَى اللّهِ تَعالى بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ اِنْصَرَفَ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ .

رسول الهى (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : زمانى كه عبد به نمازهاى واجب برخيزد و با قلب و گوش و چشم به سوى حضرت حق رود ، پس از پايان نماز از گناهانش همچون روز ولادت از مادر بيرون رفته است .

در روايت بسيار مهم ديگر آمده است :

* چون عبد به نماز برخيزد ، حجاب بين او و حق برداشته مى شود و حضرت محبوب با وجه كريم با او روبرو مى گردد . ملائكه از دو طرفش تا انتهاى آسمان صف بسته و با او نماز مى گزارند و دعايش را آمين مى گويند و تمام جوارح و اعضاى بدن و هر آنچه در اطراف اوست تسبيح ميگويند(1) .

در روايات معتبر آمده :

* اَلصَّلوةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ(2) .

نماز روشنايى انسان با ايمان است .

* اَلصَّلوةُ نُورٌ(3) .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسرار الصلواة تهرانى / 24 .

2 ـ اسرار الصَّلوة / 24 ـ 28 .

3 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .

نماز نور است .

* اَفْضَلُ الْاَعْمالِ بَعْدَ الْايمانِ الصَّلوةُ(1) .

برترين كارها پس از ايمان نماز است .

* اَلصَّلوةُ كَفّاراتٌ لِلْخَطَاءِ(2) .

نماز كفاره ى گناهان است .

* اَلصَّلوةُ مِعْراجُ اُمَتى(3) .

نماز معراج امت من است .

* اَلصَّلوةُ اَوَّلَ وَقْتِها رِضْوانٌ وَ آخِرُها غُفْرانٌ(4) .

نماز اول وقت حشنودى حق ، و آخر وقت آمرزش الهى است .

* عَلَمُ الْايمانِ الصَّلوةُ .

نشانه ى ايمان نماز است .

* اَلْمُصَلّى يُناجى رَبَّهُ .

نمازگزار با پروردگارش مناجات مى كند .

از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده :

* چون عبد رو به قبله كند از براى نماز به اخلاص تمام ، و نيت كند و بگويد : « اَللّهُ اَكْبَر » ، بيرون آيد از گناه چنانكه از مادر زاده شده ، و چون بگويد : « اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيم » به هر تار مويى كه بر تن او باشد خداى تعالى ثواب يك سال عبادت در ديوان اعمال او نويسد ، و چون فاتحه و سوره

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .

2 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .

3 ـ اسرار الصلوة / 24 ـ 28 .

4 ـ اسرار الصلوة : 24 ـ 28 .

بخواند چنان بوَد كه يك حج و عمره بجا آورده ، و چون ركوع كند و تسبيح بگويد چنان باشد كه به وزن خود زر سرخ صدقه باشد و همانند آن است كه تمام كتاب هاى خدا را خوانده باشد ، و چون بگويد : « سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَه » خداوند مهربان به نظر رحمت به وى نگاه كند ، و چون سجده كند و تسبيح گويد حضرت حق ثواب پيامبران روزى او نمايد ، و چون تشهد گويد خداوند او را ثواب صابران دهد ، و چون سلام دهد و فارغ شود خداى كريم درهاى بهشت را به روى او باز كند پس ، از هر درى كه بخواهد ، بى حساب وارد رضوان حق مى شود(1) .

در آيات قرآن مجيد به شخص رسول اسلام امر به نماز شده كه اين امر واجب و لازم متوجه تمام مرد و زن و امت هم هست :

* ( وَ اَقِمِ الصَلوةَ طَرَفَىِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ اِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذّاكِرينَ )(2) .

و نماز را در دو طرف روز و نيز در ساعت تاريكى شب به پا دار ، كه البته خوبيهاى شما زشتى و بدكاريتان را نابود مى سازد . اين حقيقت يادآورى است براى يادكنندگان .

* ( أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً )(3) .

نماز را اول زوال آفتاب تا نيمه ى شب بجاآر ، و نماز صبح را نيز بجاى آر كه آن نماز به حقيقت مشهود نظر فرشتگان شب و روز است .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اسرار الصلوة : 27 .

2 ـ هود (  ) : 114 .

3 ـ اسراء «  » 78 .

قرآن مجيد به رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) دستور مى دهد كه اهل بيت خود را به نماز امر كن و بر اين مسئله استقامت نما :

* ( وَاْمُرْ اَهْلَكَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لانَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى )(1) .

تو اهل بيت خود را به نماز امر كن و بر اين حقيقت صبور و شكيبا باش . ما از تو روزى كسى را نمى طلبيم ، بلكه به تو و ديگران روزى مى دهيم ، و عاقبت نيكو مخصوص پرهيزكارى و تقواست .

مسئله ى نماز به اندازه اى مهم است كه جداگانه به زنان پيامبر در امر به نماز مى فرمايد :

* ( وَ اَقِمْنَ الصَّلوةَ وَ اتَيْنَ الزَّكوةَ وَ اَطِعْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ )(2) .

و « اى زنان رسول من ! » نماز به پا داريد و زكات مال به فقيران دهيد و امر خدا و رسولش را اطاعت كنيد .

امت اسلامى و نماز

نماز از نظر اهميّت و ارزش در حدى است كه حضرت احديت كسى را از آن استثنا نفرموده و نخواسته احدى از بندگانش از اين فيض عظيم و از اين منبع بركت كه سودش ابدى و نفعش در دنيا و آخرت سرمدى است محروم بماند .

به همين خاطر همان طور كه به تمام امت هاى قبل از بعثت رسول اسلام امر به نماز فرمود ، فرد فرد مرد و زن و امت اسلام را نيز به اين فريضه ى الهيّه و حقيقت

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ طه (  ) 132 .

2 ـ احزاب (  ) 33 .

ملكوتيه دعوت كرد و آنان را به انجام اين عمل بزرگ عبادى مأمور فرمود :

* ( فَاَقيموُا الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ كانَتْ عَلَى المُؤْمِنينَ كِتاباً مَوْقُوتاً )(1) .

پس « اى بندگان من و اى امت اسلام ! » نماز را با شرايط لازمش بجاى آوريد ، كه نماز براى اهل ايمان حكمى واجب و فريضه اى لازم و حتمى است .

* ( وَ اَقيموُا الصَّلوةَ وَ اتُواالزَّكوةَ وَ ارْكَعوُا مَعَ الرّاكِعينَ )(2) .

و نماز به پاى داريد و زكات بپردازيد و با اهل عبادت خدا را عبادت كنيد .

* ( وَ اَنْ اَقيمُواالصَّلوةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذى اِلَيْهِ تُحْشَروُنَ )(3) .

اين كه نماز به پاى داريد و تقواى الهى پيشه كنيد ، و اوست خدايى كه به سويش محشور مى شويد .

* ( حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتينَ )(4) .

بر تمام نمازها بخصوص نماز ميانه ( صبح ياظهر ) محافظت داشته باشيد و به اطاعت از حضرت حق قيام كنيد .

* ( فَاَقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّكوةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ )(5) .

پس نمازبه جاى آوريد و زكات بپردازيد و به حضرت الله چنگ بزنيد كه او مولاى شماست .

* ( وَ اَقيمُوا الصَلوةَ وَ اتُواالزَّكوةَ وَ اَقْرِضُوااللّه قَرْضاً حَسَناً )(6) .

و نماز به پاى بداريد و زكات مال ادا كنيد و به خداوند قرض الحسنه بدهيد .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نساء (  ) 103 .

2 ـ بقره (  ) 43 .

3 ـ انعام (  ) 72 .

4 ـ بقره (  ) 238 .

5 ـ حج (  ) 78 .

6 ـ مزمل (  ) 20 .

اين است قسمتى از اوامر حضرت محبوب نسبت به نماز كه نشان مى دهد نماز در پيشگاه او از چه ارزش و اهميتى برخوردار است .

اميد است هيچ مرد و زنى در امت اسلام خود را از اين فيض ملكوتى محروم نسازد و در وقت مرگ با دست خالى از اين سرمايه ى ابدى به ملاقات حق نرود .

نشانه هاى مؤمن

قرآن مجيد و كتاب هاى اصيل حديث براى انسان مؤمن ارزش و عظمتى قائلند كه براى چيزى در آفرينش ، پس از خدا و انبيا و ائمه ، به اين اندازه ارزش قائل نيستند .

مؤمن ماه آسمان حيات ، خورشيد عالم معنى ، و نور زمين و آسمان است .

* قالَ النَّبِىُّ (صلى الله عليه وآله وسلم) : مَثَلُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ مَلَك مُقَرَّب ، وَ اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَعْلى عِنْدَاللّهِ مِنْ مَلَك مُقَرَّب(1) .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : مؤمن نزد خداوند همانند ملك مقرّب است ، و به حقيقت كه مؤمن نزد خداى بزرگ از ملك مقرّب بالاتر است .

* اِنَّ رَسوُلَ اللّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم) نَظَرَ اِلَى الْكَعْبَةِ فَقالَ : مَرْحَباً بِالْبَيْتِ ما اَعْظَمَكَ وَ ما اَعْظَمَ حُرْمَتَكَ عَلَى اللّهِ ! وَ اللّهِ لِلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ لاَِنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنْكَ واحِدَةً وَ مِنْ الْمُؤْمِنِ ثَلاثَةً : مالَهُ وَ دَمَهُ وَ اِنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السُّوءِ(2) .

در روايت آمده كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به كعبه نظر فرمود واين چنين به خانه ى حق خطاب كرد : آفرين به بيت الهى ، چه عظيم است قدر و منزلت تو و حرمتى كه نزد خداى دارى ! به خدا قسم مؤمن احترامى عظيم تر از تو دارد ،

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرك سفينة البحار : 1 / 167 .

2 ـ مستدرك سفينة البحار : 1 / 168 .

چرا كه خداوند براى تو يك حرمت قرار داده و براى مؤمن سه حرمت : حرمت در مال و در خون و آبرو كه نبايد به او گمان بد برد .

* قالَ الصّادِقُ (عليه السلام) : اَلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ(1) .

امام صادق (عليه السلام) فرمود : مؤمن حرمتى بزرگتر از كعبه دارد .

اين چنين انسان هاى والا و با عظمتى داراى خصوصيّات و ويژگى هايى هستند كه نشان دهنده ى اعتقاد آنان به خدا و روز قيامت و بيان كننده ى طهارت ظاهر و باطن آنهاست .

قرآن و روايات به خصوصيات و نشانه هاى مردم مؤمن اشاره دارند تا از جهتى چهره ى ملكوتى آنان را به جامعه ى انسانى بشناسانند و از جهت ديگر درس و پندى براى مردم باشد تا آن نشانه ها را در وجود خود تحقق بخشند .

در ميان نشانه ها و خصوصيات مردم مؤمن نماز جايگاه مخصوصى دارد و شايد بتوان گفت نماز در رأس تمام خصوصيات مردم مؤمن پس از ايمان به خدا و روز قيامت است .

اين رساله اگر بخواهد از هر آيه و روايتى فقط قسمت مربوط به نمازش را بياورد ، شايد از چهره ى زيباى آيه و روايت بكاهد . به ناچار آيات و رواياتى كه در آنها ذكرى از نماز به عنوان نشانه ى مردم مؤمن آمده تمامش را نقل مى كند تا علاوه بر توجّه به نماز به ساير خصوصيات مردم مؤمن نيز توجه شود .

در اين قسمت ، تذكرّ اين نكته ضرورى به نظر مى رسد و آن اين است كه به خاطر مفصّل نشدن رساله از ذكر اصل آيات و روايات خوددارى مى كنم و تنها برگردان فارسى آيات و روايات را در معرض تماشاى خوانندگان مى گذارم .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرك : 1 / 168 .

آيات

* اين كتاب بى ترديد راهنماى پرهيزكاران است ، آنان كه به جهان غيب ايمان آورند و نماز به پاى دارند و از آنچه به ايشان عنايت كرده ايم در راه خدا بپردازند(1) .

* نيكوكارى بدان نيست كه روى به جانب مشرق و مغرب آوريد ، ( زيرا اين به تنهايى برنامه اى است براثر  ) در حقيقت ، نيكوكارى به اين است كه به پروردگار عالم و روز قيامت و فرشتگان و قرآن و پيامران ايمان آوريد و از مال خود ، در عين دوستى آن ، به خويشان و يتيمان و فقيران و مسافران در راه مانده و گدايان و در راه آزاد كردن بندگان بپردازيد . و نماز را به پاى داشته ، زكات مال به در كرده ، و به وقت رنج و تعب راه صبر پيش گيريد . آن مردمى كه بدين صفات آراسته اند در ايمان راستگو و در عمل پرهيزكارند(2) .

* آنان كه اهل ايمانند و داراى عمل صالح و بپا دارنده ى نماز و پرداخت كننده ى زكات ، نزد حق از اجر نيكو برخوردارند . هرگز ترس از آينده و اندوه از گذشته نخواهند داشت(3) .

* كسانى از آنها كه در علم قدمى ثابت و نظرى عميق دارند و از ايمان به حق بهرهورند و به آنچه به تو و پيامبران پيشين نازل شده ايمان مى آورند ، و آنان كه نماز را به پا داشته و از پرداخت زكات بخل ندارند و به پروردگار و روز جزا ايمان مى آورند ، به زودى آنان را از بهره ى بزرگ حق برخوردار خواهيم

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره ( 2 ) 2 ـ 3 .

2 ـ بقره (  ) 177 .

3 ـ بقره ( 2 ) 277 .

كرد(1) .

* همه كاره و ولىّ شما تنها خدا و رسول و آن مؤمنانى هستند كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع به فقيران زكات مى دهند(2) .

* آنان كه در تمام شؤون حيات متمسك به كتاب خدايند و نماز را بپا داشتند ، به حقيقت معلومشان باد كه ما اجر مصلحان را ضايع نخواهيم كرد(3) .

* مردم مؤمن كسانى هستند كه چون ياد خدا شود ، از جلال و بزرگى حق دلشان ترسان و لرزان گردد و چون آيات الهى را بشنوند بر ايمانشان افزوده گشته و در هر كارى بر خداى خويش تكيه كنند . نماز را با حضور قلب به پا دارند و از آنچه روزى آنان شده انفاق نمايند . به راستى چنين مردمى اهل ايمانند و مصداق حقيقى مؤمن ، و اينان نزد خداوند از مرتبه ى بلند و آمرزش و رحمت و روزى نيكو برخوردارند .(4) .

* منحصراً آباد كردن مساجد خدا به دست كسانى است كه به خدا و روز جزا ايمان آورده و نماز بپا دارند و زكات بپردازند و از غير حق نترسند . اينان اميد است كه از هدايت يافتگان باشند(5) .

خوانندگان عزيز ! اين آيات نمونه اى از آياتى است كه حضرت حق نماز را به

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نساء (  ) 162 .

2 ـ مائده ( 5 ) : 55 . به اتفاق تمام مفسّران با انصاف و اهل حق و حقيقت  ، آيه ى بالا در شأن والاى حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه بهترين برپا دارنده ى نماز و  ادا كننده ى زكات پس از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم)بود نازل شده است .

3 ـ اعراف (  ) 170 .

4 ـ انفال (  ) 2 ـ 4 .

5 ـ توبه (  ) 18 .

عنوان علامت ايمان و نشانه ى مؤمن در آن ذكر فرموده است . اگر متن آيات ديگر را بخواهيد ، با ذكر سوره و شماره ى آيه به قرار زير است :

انعام ( 6 ) : 92 ، توبه ( 9 ) : 71 ، رعد ( 13 ) : 22 ، ابراهيم ( 14 ) : 31 ، حج (  ) : 35 ـ 41 ، نور (  ) : 37 ، مؤمنون (  ) : 2 ، نمل (  ) : 3 ، لقمان (  ) : 4 ، فاطر (  ) : 18 و 19 ، شورى (  ) : 38 ، بيّنه (  ) : 5 ، معارج (  ) : 23 .

با توجه به اوصافى كه در آيات ذكر شده به عنوان نشانه هاى مؤمن آمده و از جمله ى آن علائم و اوصاف نماز است ، بايد گفت : هر مرد و زن مكلّفى كه از حوزه ى با عظمت نماز بيرون باشد ، طبق آيات قرآن از مدار ايمان و عرصه گاه دين خارج و در نتيجه از مراتب عالى تربيت و انسانيت و از انوار حقيقت و واقعيت به دور است .

روايات

حضرت باقر (عليه السلام) به جابر جعفى كه از بزرگترين راويان حديث و مورد توجه امامان معصوم بود فرمود :

* آيان كسى كه خود را به تشيّع ببندد و اظهار دوستى ما كند برايش بس است و اين بستگى و اظهار علاقه ، تنها عامل نجات اوست ؟

به خدا قسم ! شيعه ى ما كسى است كه به خاطر حق ، خود را از گناه حفظ كند و از برنامه هاى الهى پيروى نمايد .

شيعيان ما به تواضع ، خشوع ، امانتدارى ، بسيار ياد حق كردن ، بپا داشتن نماز ، نيكى به پدر و مادر ، رسيدگى به حال همسايگان ، دستگيرى از فقير و نيازمند و بدهكار و يتيم ، راستگويى ، خواندن قرآن ، و نگاهدارى زبان از آزار مردم شناخته مى شوند .

ــ[59]ــ

كسى كه از اين اوصاف بى بهره است شيعه نيست . شيعه كسى امين قبيله ى خويش است(1) .

* پيامبر بزرگوار به اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : براى مؤمن سه خصلت است : روزه ، نماز ، زكات(2) .

* رسول باعظمت الهى به ابوذر فرمود : خداوند بزرگ روشنى ديده ام را در نماز قرار داده است . همچنان كه محبوب گرسنه طعام و معشوق تشنه آب ، محبوب من نماز است .

اى ابوذر ! گرسنه را طعام سير مى كند و تشنه را آب سيراب مى سازد ، ولى من از نماز سير نمى شوم(3) .

* حضرت باقر (عليه السلام) فرمود : سه برنامه به انسان درجه مى بخشد ، و سه مسئله براى آدمى كفّاره است و سه گناه هلاك كننده و سه خصلت نجات دهنده .

آنچه باعث درجه است :

1. سلام بر مردم .

2. سير كردن گرسنه .

3. نماز شب .

آنچه باعث كفاره است :

1. وضوى كامل در شدت سرما .

2. حاضر شدن در جماعات روز و شب .

3. توجه شديد به نمازهاى يوميّه .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كافى : 2 / 60 .

2 ـ بحارالانوار : 77 / 64 .

3 ـ بحارالانوار : 77 / 77 .

اما سه عامل هلاكت :

1. سوء ظنّ به حق .

2. پيروى از هواى نفس .

3. خودبينى .

اما سه خصلتى كه مايه ى نجات است :

1. ترس از مقام حق در نهان و آشكار .

2. رعايت ميانه روى به هنگام غنا و فقر .

3. گفتار به عدالت به وقت خشنودى و خشم(1)

* حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمايد : شيعيان ما را دوازده خصلت است :

پاكدامنى ، كوشش در راه حق ، زهد ، اداى امانت ، وفاى بعهد ، بندگى حق ، پنجاه و يك ركعت نماز واجب و نافله ، شب زنده دارى ، روزه ، پرداخت زكات ، حج بيت ، اجتناب از تمام گناهان(2) .

* حضرت رضا (عليه السلام) فرمود : خويشتندار باشيد و به پاكدامنى روى آوريد ، از كوشش در راه حق بازنايستيد ، امانت مردم را به مردم بازگردانيد ، راستگو باشيد ، و با همسايگان خوش رفتارى كنيد ، اينها برنامه هايى است كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به خاطر آن مبعوث به رسالت شد .

در قبيله ى خود نماز بخوانيد تا الگوى آنان شويد ، به اقوام رسيدگى كنيد ، از مريض عيادت نماييد ، از تشييع جنازه غفلت نورزيد ، براى ما در ميان مردم آبرو باشيد ، از اين كه با ديدن شما نسبت به ما بدبين شوند بپرهيزيد ، ما را در

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحارالانوار : 78 / 183 .

2 ـ صفات الشيعه ى صدوق : حديث 1 .

جامعه يا عمل خود محبوب جلوه دهيد و از اين كه با ديدن شما با ما دشمن شوند دورى كنيد ، عشق و علاقه ى جامعه را متوجه ما سازيد و نارواييها را از ما دفع كنيد . آنچه خوبى درباره ى ما بگويند اهل آنيم و هر چه بدى نقل نمايند از آن مبرّا و پاك هستيم . شكر مخصوص خداى جهانيان است(1) .

در هر صورت نماز ، امر و دستور و خواسته ى حضرت حق است و هر آن كس كه از اين دستور سرپيچى كند سزايش عذاب ابد در روز محشر است .

اهميّت و عظمت امر و خواسته ، بسته به وجود امر كننده است . هر چه آمر با شخصيت تر باشد امرش مهمتر و وجود فرمانبرى از آن امر شديدتر است .

به راستى بزرگتر و عظيم تر از حضرت حق كيست ؟ وجودى كه هستى او بى نهايت در بى نهايت ، و ذات مقدسش مستجمع جميع صفات كماليّه است .

امرى مافوق امر حضرت او كدام است ؟ كارفرماى هستى به هر چه امر كند امرش مافوق امرهاست و اطاعت از دستورش در شدّت وجوب .

او در امر و خواسته اش مصالح همه جانبه ى مكلف را لحاظ مى كند ، پس سود پيروى از امرش بازگشت به خود انسان دارد ، و در صورت سرپيچى ، زيانش براى خود آدمى است .

نماز امر خداست ، نگوييد او احتياج به نماز ما ندارد ، از سخن حق اراده ى باطل نكنيد ، بلكه بگوييد اين ما هستيم كه سراپا نيازمند به عبادت حقيم .

نماز خواسته ى حضرت مولاست ، مولاى حكيم ، عادل ، مصلحت خواه ، رحيم ، رحمان ، ربّ ، ودود ، كريم ، غفور و ... .

پيروى از امر او بر همه كس واجب است و نتيجه اش خشنودى حق و بهشت عنبرسرشت ، و سرپيچى از خواسته اش باعث خشم و سخط است و مورث

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحارالانوار : 87 / 348 .

عذاب ابدى در عالم آخرت .

نماز برنامه اى است كه در قرآن مجيد به طور مكرّر به آن امر شده و در سايه ى اجراى اين امر است كه سود همه جانبه نصيب انسان مى شود .

برپاداشتن نماز ، حيات آدمى را از تمام آلودگى ها پاك و دست شياطين را از عرصه گاه زندگى كوتاه مى سازد .

به همين منظور همه ى ما از جانب حضرت محبوب مكلف به نماز هستيم و مأمور اجراى اين عبادت عظيمه و اين حقيقت ملكوتيّهو .

در هر صورت خداوند متعال و تمام انبيا و همه ى امامان (عليهم السلام) و كل عارفان و عاشقان و صاحبدلان و ناصحان و دلسوزان ، ما را به نماز امر كرده و از همه ى ما اجراى اين وظيفه را خواسته اند .

در قرآن مجيد است :

* نماز را به پاى داريد ، زكات مال بپردازيد و در عبادت حضرت دوست با خداپرستان حقيقى دمساز شويد(1) .

* به ياد آريد آن هنگام را كه از شما بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را ستايش و بندگى نكنيد و در حق پدر و مادر و خويشان و يتيمان و فقيران نيكى نماييد و با زبان خوش با مردم سخن گوييد و نماز را به پاى داريد و زكات مال بپردازيد . ولى شما گروه يهود ، جز عده اى معدود پيمان شكستيد و از عنايت حق روى گردانديد(2) .

عجب ندارى از حال مردمى كه گفتند : به ما اجازه ى جنگ بده . بدانها گفته شد : اكنون از جنگ خوددارى كرده به وظيفه ى نماز و زكات قيام كنيد ( چون

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره ( 2 )  : 43 .

2 ـ بقره ( 2 )  : 83 .

هنوز مردم مسلمان آمادگى براى جنگ ندارد ) ولى وقتى حكم به جهاد براى جنگ بدر آمد گروهى بيش از آنچه بايد از خدا بترسند از دشمن ترسيدند و گفتند : الهى ! چرا حكم جنگ را بر ما واجب كردى تا از عمر خويش بى بهره شويم ؟ به اينان بگو : زندگى دنيا متاع اندكى است و جهان آخرت براى هر كس كه خدا ترس باشد بهتر است . در جهان محشر زندگى كامل و ابدى است و به هيچ كسى از شما ستم نخواهد شد(1) .

* آن گاه كه از نماز فارغ يافتيد ، باز در همه حال ـ چه ايستاده ، چه نشسته ، چه به پهلو ، ـ خدا را ياد كنيد و برنامه هاى حق را در زندگى حاكم سازيد ، و چون از آسيب دشمن به هنگام نبرد ايمن گشتيد نماز را به پاى داريد كه نماز براى اهل ايمان حكمى قاطع و برنامه اى واجب است(2) .

* بگو ما پيامبران مأموريم كه به جامعه بگوييم نماز را بپا داريد و خويشتندار باشيد ، زيرا به سوى خدا حركت مى كنيد و نزد او محشور خواهيد شد(3) .

* نماز را در دو طرف روز به پاى داريد و در تاريكى شب بجاى آوريد كه حسنات سيّئات را از بين مى برد . اين حقيقت را براى متذكران متذكّريم(4) .

* نماز را به هنگام زوال خورشيد تا نيمه شب به پا دار و نيز نماز صبح را بجاى آر كه مشهود فرشتگان شب و روز است(5) .

در دو آيه اخير ( هود : 114 و اسراء : 78 ) بر خلاف آنچه بين قشرى از

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نساء (  ) : 77 .

2 ـ نساء (  )  : 103 .

3 ـ انعام (  ) : 72 .

4 ـ هود (  ) : 114 .

5 ـ اسراء (  ) : 78 .

مسلمانان مشهور است كه نماز را حتماً بايد در پنج وقت بجاى آورد ، سه وقت تعيين شده است كه در اين سه وقت بايد پنج نماز بجاى آورد :

1. زوال آفتاب يعنى ظهر تا ابتداى غروب ، يك وقت براى دو نماز ظهر و عصر كه فقه از اين دو نماز تعبير به « ظهرين » مى كند(1) .

2. غروب آفتاب تا چهار ركعت مانده به طلوع فجر صادق ، زمان و وقت دوم براى دو نماز مغرب و عشاست كه باز فقه اسلام از هر دو نماز تعبير به « عشائين » مى كند .

3. طلوع فجر تا دو ركعت مانده به طلوع آفتاب ، وقت سوم است براى نماز صبح .

بنابراين ، از قرآن مجيد براى نمازهاى واجب پنج گانه سه وقت استفاده مى شود كه با هفده ركعت نمازهاى واجب را كه در پنج قسمت اعظم تنظيم شده در امتداد سه وقت بجاى آورد . البته مقدارى فاصله بين ظهر و عصر و مغرب و عشا از فضيلت بيشترى برخوردار است .

در سوره هاى نور : 65 ، عنكبوت : 45 ، روم : 31 . احزاب :33 و جمعه : 9 نيز اوامر مؤكد و قاطعى براى برپا داشتن نماز صادر شده كه هر يك از اين آيات نشانه عظمت و موقعيّت و موقف نماز در پيشگاه حق و در ميدان حيات انسان است .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شرح لمعه چاپ جديد : 1 / 179 .

 

 

خواص بعضی از سوره وآیات قران  

سوره اسراء:


شيخ صدوق از حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت نموده كه ايشان فرموده‌اند: هر كس در هر شب جمعه سوره اسراء را بخواند نمي‌ميرد تا آنكه حضرت قائم ـ عليه السّلام ـ را درك نمايد و از اصحاب آن حضرت باشد
ثواب الاعمال/ ص240

سوره فرقان:

در روايت آمده است كه حضرت ابي الحسن ـ عليه السّلام ـ به اسحق بن عمار فرمود: قرائت سوره فرقان را رها مكن، به درستي كه هر كس هر شب اين سوره را بخواند خداوند او را ابداً عذاب نمي‌فرمايد و از او حساب نمي‌كشد.
ثواب الاعمال / ص245

سوره لقمان:

شيخ صدوق از امام باقر ـ عليه السّلام ـ روايت نموده: هر كس سوره لقمان را هر شب بخواند خداوند ملائكه‌اي را موكل مي‌فرمايد تا او را در آن شب از ابليس و لشكريانش حفظ نمايد تا آنكه صبح نمايد.
ثواب الاعمال / ص246


سوره سجده:

حسين بن ابي العلاء، از حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت نموده كه فرموده‌اند: هر كس در هر شب جمعه سوره سجده بخواند، خداوند كتاب او را به دست راستش مي‌دهد و او را از آنچه در آن بوده محاسبه نمي‌فرمايد.
ثواب الاعمال / ص247


سوره ذاريات:

داوود بن فرقد از مولايمان امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت نموده كسي كه سوره ذاريات را در شب بخواند خداوند معيشت او را اصلاح كند و روزي واسع بر او آورده و نور براي او در قبرش قرار دهد.
ثواب الاعمال/ ص260

سوره حجرات:

حسين بن ابي العلاء از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايت نموده كه فرموده‌اند: كسي كه سوره حجرات در هر شب بخواند از زوار حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌باشد.
ثواب الاعمال / ص259

سوره واقعه:

از زيد شحّام روايت شده است كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: هر كس در هر شب پيش از خواب سوره واقعه را قرائت كند محشور مي شود در حالي كه چهره‌اش چون ماه شب چهارده تابان باشد.
ثواب الاعمال  / ص263


سوره مؤمن:

از ابي الصّباح كناني روايت شده است: امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: هر كس در هر شب سوره مؤمن را قرائت كند، خداوند گناهان گذشته‌ي او را و آنچه در جواني مرتكب شده و آنچه در پيري همه را بيامرزد، و كلمه تقوي و خداترسي را ملازم و همدم او گرداند، و آخرتش را بهتر از دنيايش قرار دهد.
ثواب الاعمال  / ص254

خواص بعضی از سوره وآیات قران  

خواص و ثواب خواندن سوره توحید


۱- امام صادق (ع) فرمودند: کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد ، باید پس از نماز واجب خود سوره توحید را بخواند . کسی که این کار را انجام دهد ، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا نموده و او و پدر و مادر و خواهران و برادرانش را می آمرزد.

2- امام صادق (ع) فرمودند : کسی که در یک روز پنج نماز بخواند و سوره توحید را در آن قرائت نکند ، به او می گویند : ای بنده خدا تو از نماز گزاران نیستی.


3-امام صادق (ع) فرمدند: اگر کسی در روز جمعه سوره توحید را نخواند و بمیرد ، بر دین ابی لهب مرده است.


4- امام صادق (ع) فرمودند: کسی که بیمار یا گرفتار شود و در آن هنگام سوره توحید را نخواند و در آن بیماری یا گرفتاری مرگش فرا رسد ، جهنمی است.

۵-امیر المومنین (ع) نقل می نماید که رسول خدا(ص) فرمودند: کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند ، خداوند گناهان پنجاه سال او را می بخشد.


6- امام باقر(ع) از پدرش نقل می نماید که رسول خدا (ص)بر جنازه سعد بن معاذ نماز خواندند و فرمودند : نود هزار فرشته که جبرییل نیز در میان آن بود ، آمدند و بر او نماز خواندند . من از جبرییل پرسیدم چرا بر جنازه او نماز خواندید؟ جبرییل گفت بخاطر این که نشسته و ایستاده ، سواره و پیاده و در حال رفت و بازگشت سوره توحید را می خواند.


7- امام صادق(ع) فرمودند: کسی که به بستر خواب رود و 11 بار سوره توحید را بخواند ، خداوند او را در خانه اش و در خانه های اطرافش حفظ می نماید.

۸ - راوی می گوید از امیر المومنین (ع) شنیدم که فرمودند: کسی که پس از نماز صبح 11 بار "قل هو الله احد.." بخواند ، در آن روز گناهی از او سر نمی زند ، گر چه شیطان خوار شود ( یعنی شیطان هر چه تلاش کند ، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار می شود).


9-راوی می گوید از امام کاظم (ع) شنیدم که فرمودند : کسی که پیش از ملاقات با ظالمی " قل هو الله احد.." بخواند ، خداوند از روبرو ، پشت سر ، سمت راست ، سمت چپ از او دفاع کرده ، مانع رسیدن شری از طرف ظالم به او شده و خیر آن ظالم را نصیب او می نماید . ونیز فرمودند : هنگامی که از چیزی ترسیدی صد آیه قرآن بخوان ، از هر کجای آن که خواستی . آنگاه سه بار بگو : خدایا این بلا را از من دور کن.

10-حفص بن غیاث می گوید شنیدم امام صادق (ع) از مردی پرسیدند: آیا بقای در دنیا را دوست داری؟ آن مرد جواب داد : بله . پرسیدند : چرا؟ جواب داد: برای قرائت "قل هو الله احد..". پس از مدتی امام (ع) فرمودند: ای حفص ! اگر یکی از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را به خوبی بلد نباشد ، در قبر به او می آموزند تا خداوند درجه اش را بالا ببرد . زیرا همانا درجات بهشت به اندازه تعداد آیات قرآن است . و در آنجا به قاری می گویند : بخوان و بالا برو.

تاثیر دعا و نیایش بر زندگی انسان

تاثیر دعا و نیایش بر زندگی انسان
 
 

قطع نظر از اجر و پاداشی كه برای دعا هست و قطع نظر از اثر استجابتی كه بر دعا مترتب است، دعا اگر از حد لقلقه زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگی كند و روح انسان به اهتزاز آید، یك روحانیت بسیار عالی دارد. مثل این است كه انسان خود را غرق در نور می بیند. شرافت گوهر انسانیت را در آن وقت احساس می كند. آن وقت خوب درك می كند كه در سایر اوقات كه چیزهای كوچك او را به خود مشغول داشته بود و او را آزار می داد چقدر پست و ساقط و سافل بوده. انسان وقتی كه از غیر خدا چیزی می خواهد احساس مذلت می كند و وقتی كه از خدا می خواهد احساس عزت. به این ترتیب دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه.

اولیای خدا هیچ چیزی را به اندازه دعا خوش نداشتند، همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می گذاشتند و بیش از آن اندازه كه به مطلوبهای خود اهمیت می دادند به خود طلب و راز و نیاز اهمیت می دادند، هیچ گونه احساس خستگی و ملالت نمی كردند، به تعبیر امیرالمؤمنین خطاب به كمیل نخعی«هجم بهم العلم علی حقیقة البصیره ، و باشروا روح الیقین ، و استلانوا ما استوعره المترفون و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون ، و صحبوا الدنیا بأبدان أرواحها معلقة بالمحل اععلی؛ علم همراه با بینش حقیقی به آنان هجوم آورده و آنان با روح (یا با نسیم لذت) یقین هم آغوش گشته اند و آنچه را نازپروردگان رفاه طلب دشوار پندارند بر خود نرم و هموار شمارند، و به آنچه نادانان از آن گریزانند انس گرفته اند، و به بدن هایی با دنیا همدم گشته اند که جانشان به جهان برین وابسته است». ( نهج البلاغه ، حكمت 147). برعكس دلهای زنگ گرفته سیاه و قفل شده كه از درگاه خدا رانده شده اند.

آنها كه لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشیده اند هیچ لذتی را بر این لذت مقدم نمی دارند. دعا آن وقت به اوج عزت و عظمت و لذت می رسد و صاحب خود را غرق در سعادت می كند كه دعا كننده لطف خاص الهی را با خود ببیند و آثار استجابت دعای خود را مشاهده كند. «و أنلنی حسن النظر فی ما شكوت ، و أذقنی حلاوه الصنع فی ما سألت ؛ خدایا! حسن نظر خود را در آنچه به تو شكایت كردم به من ابلاغ كن و حلاوت استجابت آنچه را از تو خواسته ام به من بچشان» (از فقرات دعای هفتم صحیفه سجادیه). 

دانشمندان می گویند فرق است بین علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین. این طور مثال می آورند، می گویند فرض كنید آتشی در نقطه ای افروخته شده است. یك وقت شما اثر آتش را مثلا دودی كه بلند است می بینید و همین مقدار می دانید كه در آنجا آتشی هست كه این دود از آنجا بلند است، این علم الیقین است، و یك وقت خود آتش را از نزدیك می بینید، این عین الیقین است و بالاتر از دانستن است، مشهود است، و یك وقت بقدری نزدیك می شوید كه حرارت آتش به بدن شما می رسد و شما را گرم می كند، داخل آتش می شوید، این حق الیقین است. انسان ممكن است خدا را كاملا بشناسد و به وجود مقدسش ایمان و اذعان داشته باشد ولی در زندگی خصوصی خود اثر لطف خاص خدا و عنایتهای مخصوصه ای كه گاهی به بندگانش عنایت می فرماید نبیند، این مرتبه علم الیقین است.

ولی گاهی هست كه عملا اثر توحید را مشاهده می كند، دعا می كند و از غیر خدا اعتمادش را قطع می كند و اثر این توكل و اعتماد را در زندگی خودش می بیند، اثر توحید را شهود می كند، این مرتبه عین الیقین است. آن دسته از بندگان حق لذت می برند كه اهل دل و اهل توكل و اعتماد به خدا هستند و آثار دعاهای خود و توكلها و اعتمادهای خود را مشاهده می كنند، از بهجتها بهره مند می شوند كه برای ما كمتر قابل تصور است. البته مرتبه بالاتر آن است كه دعا كننده مستقیما خود را با ذات حق در تماس می بیند، بلكه خودی نمی بیند و خودی مشاهده نمی كند، فعل را فعل او، صفت را صفت او، و در همه چیز او را می بیند. انسان وقتی كه یك هنر كوچكی را می آموزد، علمی و فنی را یاد می گیرد، درس می خواند، طبیب یا مهندس می شود، بعد از سالها زحمت و رنج همینكه اولین بار اثر هنر خودش را می بیند، مثلا مریضی را معالجه می كند و او بهبودی می یابد، طرح ساختمانی را می ریزد و ساخته می شود و خوب و ظریف و عالی از كار در می آید، غرق سرور و بهجت می گردد و عزتی در خود احساس می كند. از بالاترین لذتها این است كه انسان اثر هنر خود را ببیند. چه حالی به انسان دست می دهد اگر اثر هنر ایمان خود را، یعنی لطف خاص خدا را نسبت به خود ببیند. عزتی كه از راه موفقیت در توحید برای انسان دست می دهد و سرور و بهجتی كه در آن حال دست می دهد هزارها درجه بالاتر است، هزارها درجه لذیذتر و شیرین تر است.

نیایش در همین حال كه آرامش را پدید آورده است، در فعالیتهاى مغزى انسان یكنوع شكفتگى و انبساط باطنى و گاهى روح قهرمانى و دلاورى را تحریك مى كند، نیایش خصائل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان مى دهد، صفاى نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادى درونى، چهره پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث، اینها است كه از وجود یك گنجینه پنهان در عمق روح ما حكایت مى كند، و تحت این قدرت حتى مردم عقب مانده و كم استعداد نیز مى توانند نیروى عقلى و اخلاقى خویش را بهتر به كار بندند، و از آن بیشتر بهره گیرند، اما متاسفانه در دنیاى ما كسانى كه نیایش را در چهره حقیقتش بشناسند بسیار كمند.

دعا یكنوع كسب قابلیت براى تحصیل سهم زیادتر از فیض بى پایان پروردگار است. به عبارت دیگر انسان به وسیله دعا توجه و شایستگى بیشترى براى درك فیض خداوند پیدا مى كند، بدیهى است كوشش براى تكامل و كسب شایستگى بیشتر عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است، نه چیزى بر خلاف آن. از همه گذشته دعا یكنوع عبادت و خضوع و بندگى است و انسان به وسیله دعا توجه تازه اى به ذات خداوند پیدا مى كند، و همان طور كه همه عبادات اثر تربیتى دارد دعا هم داراى چنین اثرى خواهد بود.

قال رسول‌ا...(ص): «ان الخدر لا ينحي من القدر، و لكن ينجي من القدر الدعا فتقدمو في‌الدعا قبل ان ينزل بكم البلاء ان ا... يدفع بالدعا ما نزل من البلاء و مالم ينزل».

رسول اكرم (ص) فرموده است: همانا با زرنگي نمي‌‌توان از قضا و قدر فرار كرد، آري با دعا كردن مي‌توان از مقدرات الهي رهايي يافت. پس پيش از آنكه بر شما بلا نازل شود، با دعا خود را نگهداري كنيد. چون خداوند به وسيله دعا بلاهاي نازل شده و نازل نشده را از بندگان خود دور مي‌كند.(بحارالانوار جلد93)
انسان و دعا
آري، انسان همواره براي درخواست نيازهايش از خداوند متعال دست به دعا برمي‌‌‌داشته است، چرا كه از بنيان مكاتب خداپرستي تمام درخواست‌هايي كه از دست بشر به دور بوده است از خداي خود درخواست مي‌كردند، لذا در دين مبين اسلام نيز بر دعا و دعا كردن و استغاثه به درگاه يگانه معبود تاكيدات بسياري شده است و همانا سند اين بيانات احاديث و روايات بسيار متعددي است كه از زبان پيامبر خاتم و ائمه اطهار نقل شده است.
ارتباط با خدا
انسان همان‌گونه كه به غذا و آب و هوا محتاج است به عبادت و دعا و مناجات با پروردگار خويش نيز نيازمند است و هيچ عاملي جز دعا و ذكر نمي‌تواند روح آدمي را آرام كند. ذكر و دعا، غذاي حقيقي روح و جان آدمي است و هر كس ناگزير است تمام نيازهاي مادي و معنوي خود را از راه دعا با پروردگار عالم در ميان نهد و از وي كمك بخواهد.
محسن كتابچي يكي از مولفان كتب ادعيه‌اي معتقد است كه نيازهاي مادي آدمي بر چهار نوع است:
1 - گاه چيز موردنياز در اختيار اوست؛ ولي مي‌ترسد از دستش برود، لذا طالب آن است كه آن نعمت برايش حفظ شود.
2 - گاهي آدمي به چيزي نيازمند است كه خود آن را در اختيار ندارد و در صدد آن است كه آن را به دست آورد.
3 - گاه به بلايي گرفتار شده است كه خودش نمي‌‌تواند آن را از خود دفع كند.
4 - زماني نيز پيوسته براي روبه‌رو نشدن با هر بلا و خطر، تمام توجه خود را به سوي قدرتي معطوف مي‌دارد كه او را از خطر برهاند.
در اين چهارمورد فطرت بشر حكم مي‌كند كه با تمام وجود خدا را بخواند و بداند هر چه دارد از اوست و سبب‌هاي ديگر هر خاصيتي دارند، از جانب او دارند؛ يعني همان گونه كه خداوند در نظام آفرينش بر عهده باران، نور آفتاب، حرارت، الكتريسته،‌ نيروي جاذبه، نقش گذارده و فلان گياه يا فلان تركيب شيميايي را در آن فلان بيماري موثر قرار داده است، بر عهده دعاي واجدشرايط هم نتايج و آثاري گذارده و آن را در رساندن انسان به خواسته‌هايش موثر قرار داده است.
شرايط دعا
صاحبدلان مقدمه همه توفيقات الهي را در دعا مي‌دانند؛ زيرا دعا سبب پرواز كردن و اوج گرفتن روح و پس از آن رسيدن به مقصد مي‌شود.
«روح انسان همانند پيمانه‌هايي است كه با آن از اقيانوس بي‌پايان آبي بر‌ مي‌دارند يا همانند سرزمين‌هايي كه در زير باران حيات‌بخش قرار گرفتند، هر قدر ظرفيت آن پيمانه‌ها و گستردگي اين زمين‌ها بيشتر باشد، بهره فزون‌تر از آن اقيانوس يا قطرات باران خواهند گرفت و دعا اگر آميخته با شرايط اساسي باشد، ظرفيت وجودي انسان را بيشتر و گستردگي آن را زيادتر مي‌كند.»
ولي بد نيست بدانيد كه مولاعلي (ع) مي‌فرمايد: كسي كه بدون عمل دعا مي‌كند، مثل تيراندازي است كه بدون زه بخواهد تير بيافكند.
خلاصه با تمام تفاسيري كه از خواص ادعيه و اذكار الهي گفته شد هيچ گاه نبايد فراموش شود كه دعاي بدون عمل اجابت نخواهد شد؛ يعني آنكه در مرحله اول دعايي كه از طرف بنده به سوي خالق خوانده مي‌شود، حتما بايد در حدود شرع دين باشد و يا اينكه خواسته‌ها مغاير با منطق و مذهب نباشد.
در وهله دوم انسان بايد تمام و كمال شريعت خود را عملي سازد تا خداوند نيز دعاهاي وي را به مرحله اجابت برساند اگرچه خداوند متعال از صفات بزرگ خود ارحم‌الراحمين را عنوان كرده است ولي در كنار اين صفت، صفتي چون اعدل‌العادلين را نيز براي خود آورده است. پس هيچ‌گاه نبايد يادمان برود، در صورتي خداوند متعال به دعاهاي ما پرده اجابت مي‌پوشاند كه تمام مراحل شريعت را نيز به خوبي بدانيم و به آنها عمل كنيم. البته با مداومت و استمرار بر دعا و ذكر است كه انسان نمي‌تواند آثار عجيب و فوق‌العاده آن را در خود احساس كند و در اين مورد بايد از شتابزدگي (انتظار استجابت فوري) جدا خودداري كرد. كساني كه در اين ميان تاب استقامت ندارند، به نتيجه نمي‌رسند و پس از مدتي نيز ممكن است با چشم‌ بدبيني به ادعيه و اذكار بنگرند.
با توجه به پيشرفت علم در زمينه كتاب‌نويسي و انتشار آن عده‌اي به جمع‌آوري و انتشار انواع ادعيه و اذكار پرداخته كه آنها را به صورت‌هاي مختلفي كتب، جزوات و دفترچه‌ها درآورده‌اند كه با قيمت‌هاي مختلف در بازار به فروش مي‌رسند.
شايد خيلي هم بيان كردن اين مطلب جالب نباشد، ولي بد نيست بدانيد چندوقتي است كه استفاده از كتب ادعيه و دعاهاي مستحبي فقط مختص به چندماه خاص قمري شده است. حبيبي از كتابفروشان بازار مي‌گويد: در حال حاضر فروش كتاب‌هاي دعا بيشتر منحصر به ماه‌هاي رجب، شعبان، رمضان، ذي‌القعده، ذي‌الحجه، محرم و صفر شده و در حد عالي قرار مي‌گيرد؛ چرا كه در اين ماه‌ها به دليل وجود مناسبت‌هاي مختلف مذهبي مردم خود را ملزم به خواندن انواع ادعيه و اذكار مي‌دانند و در ماه‌هاي غير از ماه‌هاي يادشده گاهي آن قدر اوضاع فروش كتاب بدجور مي‌شود كه بعضا در طي روز ما دو يا سه كتاب دعا بيشتر نمي‌توانيم به فروش برسانيم.
بورس الهي
اگر زماني خواستيد كتاب‌هاي دعا خريداري كنيد، مي‌توانيد سري به خيابان ناصرخسرو به ويژه كوچه حاج نايب بزنيد؛ چرا كه فرهنگي‌ترين خيابان كتب مذهبي فروش در اين خيابان وجود دارد.
ده‌ها فروشگاه كتاب كه در پشت ويترين‌هايشان انواع كتب ادعيه با اندازه و طرح‌هاي گوناگون را براي عرضه و فروش به نمايش گذاشته‌اند، زيبايي مادي و معنوي بسيار جالبي را به اين خيابان بخشيده؛ در ضمن خيابان ياد شده يكي از قديمي‌ترين خيابان‌هاي شهر تهران است كه از بدو حضور در عرصه كتاب‌هاي مذهبي فعاليت داشته است.

ارزش وقت از دیدگاه قرآن

ارزش وقت در قرآن و سیره پیشوایان

 

 

سرمایه گرانبها

بی شك وقت و فرصت بزرگترین سرمایه گرانبها و بی‏نظیر برای بشر است، كه می‏توان در استفاده بهینه از آن، در همه عرصه‏ها به پیش رفت و به عالی‏ترین درجات مادی و معنوی نایل گشت.

وقت یعنی فرصت‏ها، ساعت‏ها، روزها و ماه‏ها و سال‏ها بلكه دقیقه‏ها و ثانیه‏ها و لحظه‏ها، بهره‏گیری از وقت بزرگترین توفیقی است كه نصیب بشر می‏شود، و او می‏تواند در پرتو آن به اهداف عالیه برسد، و به پیروزی در همه ابعاد دست یابد، وقت گوهر ناب و گران سنجی است كه ارزش هیچ‏چیز را نمی‏توان با آن مقایسه كرد، این كه می‏گویند وقت طلاست، تعریف صحیحی نیست، چرا كه:

وقت گذشته را نتوانی خرید باز    مفردش خیره كاین گهر پاك بی‏بهاست

سعدی چیزی را برای سنجش ارزش وقت نیافته جز شب قدر را كه مطابق قرآن بهتر از هزار ماه است آنجا كه گوید:

قضا روزگاری زمن در ربود    كه هر روزش از پی شب قدر بود

مكن عمر ضایع به افسوس و حیف   كه فرصت عزیز است و الوقت ضیف

 

وقت همان عمر انسان است كه سرمایه‏ای بالاتر از آن نیست، مشروط بر این كه از آن برای رشد و ترقی ظاهر و باطن استفاده شود، یعنی وقت نردبان ترقی گردد، و گرنه نه تنها سرمایه نیست بلكه شرمایه، و وسیله شرّ و تیره بختی است. بر همین اساس امام سجّاد(علیه‌السلام) در فرازی از دعای خود به خداوند عرض می‏كند: «وَ عَمِّرنِی ماكانَ عُمرِی بِذلَةً فِی طاعَتِكَ، فَاِذا كانَ عُمرِی مَرتَعاً لِلشَّیطانِ فاقبِضنِی اِلَیكَ؛ عمر طولانی تا هنگامی كه عمرم در راه اطاعت تو صرف شود به من عطا كن، و هرگاه عمرم چراگاه شیطان گردد، جانم را قبل از پیشی گرفتن عذابت بگیر.»(1)

و در فراز دیگر عرض می‏كند: «وَ نبّهِنی لِذِكرِكَ فِی اَوقات الغَفلَةِ، وَ استَعمِلنِی بِطاعَتِكَ فِی اَیامِ المُهلَةِ؛

خدایا مرا در وقت‏های غفلت و بی‏خبری، برای یاد خودت هوشیار و بیدار كن، و در روزگار فرصت و فراغت، به عبادت و بندگی بگمار.»(2)

انسان‏ها معمولاً وقت را فدای مال و ثروت می‏كنند، و آن را وسیله ترقی مادی قرار می‏دهند، در صورتی كه باید مال و ثروت در خدمت وقت باشد، و آنها را وسیله بهره‏مندی برتر از وقت قرار داد. بر همین اساس پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: «كُن عَلی عُمرِكَ اَشَحُّ مِنك عَلی دِرهَمِكَ وَ دِینارِك؛ در مورد حفظ عمر خود بخیل‏تر از پول و ثروت خود باش.»(3)

به طور كلی هركس برای وقت ارزش قایل شد، و از آن با آگاهی و جدّیت استفاده صحیح نمود، به جایی رسید، و هركس آن را عاطل و باطل نمود، قطعاً خود را تیره بخت نموده و درچاه هلاكت انداخته است. از این رو حضرت علی(علیه‌السلام) فرمود: «وقت‏های زندگی تو جزء جزء عمر تو است، پس بكوش كه هیچ وقتی از عمر تو جز در موارد اموری كه عامل نجاتت است تلف نشود.»(4)

انسان با ایمان ساعت‏های زندگیش را به سه بخش تقسیم می‏كند،

1ـ بخشی را به مناجات با خدا و برقراری ارتباط با آفریدگار جهان می‏پردازد.

2ـ و بخشی را در طریق تأمین هزینه زندگی و سامان دادن به معاش(مانند غذا، لباس، مسكن و مركب) به كار می‏گیرد

3ـ و بخش دیگر را برای استراحت و بهره‏گیری از لذّت‏های حلال و آرامش بخش روح و روان برمی‏گزیند،

و برای خردمند صحیح نیست كه حركتش جز در یكی از این سه مورد باشد، یعنی تأمین معاش، و عبادت و آباد نمودن آخرت یا بهره‏گیری از لذّت و آسایش غیر حرام

 

چگونگی استفاده از وقت

چگونگی استفاده بهینه از وقت به این است كه انسان با برنامه ریزی صحیح، كارهای مثبت خود را با تنظیم خاصی بین ساعات شبانه روز تقسیم كند، و هر ساعت یا هر چند ساعت را برای انجام كاری قرار داده، و به این برنامه و نظم ادامه دهد، به گونه‏ای كه اگر روزی در نظم و برنامه‏اش خللی وارد شد احساس چالش و كمبود نموده و به جبران آن بپردازد، مثلاً در امور معنوی و خودسازی، چنان كه علمای اخلاق گفته‏اند وقتی كه صبح فرا رسید تا شب هنگام خواب پنج مرحله را با ترتیب و برنامه خاص بپیماید كه عبارتند از: مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و مكافئه. یعنی در مرحله نخست با خدا و خود شرط و عهد كند كه گناه نكند و دچار لغزش نگردد. در مرحله دوم، مراقب و متوجه باشد كه به عهد خود وفا نماید، و با مراقبت و نگهبانی جدّی به ترك گناه ادامه دهد، و با اراده نیرومند از ورود گناه بر زندگیش جلوگیری نماید، و در مرحله سوم در پایان كار، خود را محاسبه كند، و اعمال و گفتارش راحساب‏رسی نماید، و با كنترل دقیق ریز و درشت كارهای خود را تجزیه و تحلیل نماید، در مرحله چهارم هرگاه دریافت كه در حساب‏رسی خود دچار گناه و لغزشی شده است توبه كند، و با عتاب و سرزنش خود، نفس سركش خویش را رام نموده و طغیان آن را سركوب نماید. و در مرحله پنجم توجه داشته باشد كه گناه موجب چالش شده، با انجام كارهای نیك آن را جبران نماید، و خلأ به وجود آمده را پُر كند.

این برنامه ریزی پنج مرحله‏ای یك نوع وقت‏شناسی، و بهره‏مندی از فرصت طلایی وقت است، كه قطعاً باعث رشد و تعالی شده و موجب نجات و پیروزی در دو جهان خواهد شد. امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) برای استفاده از ساعات شبانه روز و چگونگی بهره‏مندی از آن ساعت‏ها در سخنی می‏فرماید:«انسان با ایمان ساعت‏های زندگیش را به سه بخش تقسیم می‏كند،

1ـ بخشی را به مناجات با خدا و برقراری ارتباط با آفریدگار جهان می‏پردازد.

2ـ و بخشی را در طریق تأمین هزینه زندگی و سامان دادن به معاش(مانند غذا، لباس، مسكن و مركب) به كار می‏گیرد

3ـ و بخش دیگر را برای استراحت و بهره‏گیری از لذّت‏های حلال و آرامش بخش روح و روان برمی‏گزیند، و برای خردمند صحیح نیست كه حركتش جز در یكی از این سه مورد باشد، یعنی تأمین معاش، و عبادت و آباد نمودن آخرت یا بهره‏گیری از لذّت و آسایش غیر حرام.»(5)

 

ارزش وقت از دیدگاه قرآن

در قرآن به قدری به وقت احترام شده كه گویی در اوج ارزش‏ها و مادر فضایل است، تا آنجا كه خداوند به آن سوگند یاد نموده و می‏فرماید: «والعصر؛ سوگند به وقت»(6)

زیرا عصر به معنی زمان و روزگار است، كه در تفسیر این آیه به عنوان یكی از تفاسیر ذكر شده، و زمان همان وقت است.

در قرآن آنچه را كه موجب اتلاف وقت می‏شود به عنوان لغو، باطل، افراط و به طور كلّی بیهوده گرایی و پوچی، از آن سرزنش شده است، چرا كه موجب نابودی عالی‏ترین سرمایه زندگی، و آفت زیست سالم می‏گردد، خداوند در تعریف انسان با ایمان می‏فرماید: «و الّذین هم عن اللّغو معرضون؛ مؤمنان از كارهای بیهوده روی‏گردان هستند.»(7)

نیز در چندین آیه، خسارت و آه و افسوس آنان را كه به وقت اهمّیت ندادند، در قیامت متذكر شده در یك‏جا می‏فرماید: «و خسر هنا لك المبطلون؛ در قیامت اهل باطل و اتلاف‏گران وقت زیان خواهند دید.»(8)

و در مورد دیگر می‏فرماید: «ان تقول نفسٌ یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب اللّه؛ باید ترسید از آن روزی(قیامت) كه انسان بیهوده گرا بگوید افسوس بر من از افراط كاری و كوتاهی‏هایی كه در راه اطاعت خدا نمودم.»(9)

تا آنجا كه با ناله و فریاد می‏گویند به دنیا باز گردیم و از وقت استفاده كنیم، ولی به آنها گفته می‏شود، ما عمر و وقت وسیعی در اختیار شما گذاشتیم، چرا استفاده نكردید؟ «و هم یصطرخون فیها ربّنا اخرجنا...؛ دوزخیان فریاد می‏زنند پروردگارا! ما را از دوزخ خارج كن تا عمل صالحی انجام دهیم، غیر از آنچه انجام دادیم(در پاسخ به آنان گفته می‏شود) آیا شما را به اندازه‏ای وقت وسیع ندادیم به طوری كه هر كس پندپذیر است، پندها را بپذیرد و آیا انذار كننده الهی به سراغ شما نیامد؟ اكنون عذاب الهی را بچشید كه برای ظالمان هیچ یاوری نیست.»(10)

چنان كه ملاحظه می‏كنید قرآن با تعبیرات گوناگون و هشدارهای شدید، ما را به بهره‏گیری صحیح از وقت فراخوانده، و اتلاف‏گران وقت را به عذاب‏های سخت تهدید نموده است، بنابراین آنان كه وقت خود را به بطالت می‏گذرانند در حقیقت بر ضد قرآن گام برداشته، و در راه گمراهی افتاده‏اند، چرا كه قرآن قدردانی از وقت را از اركان اصلی ایمان، و وسیله نجات و پیروزی قرار داده است. آخرین سخن این كه به فرموده قرآن یكی از پرسش‏هایی كه كافران از پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نمودند در مورد فواید ماه‏ها بود، خداوند به پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) وحی كرد: «قل هی مواقیتٌ للنّاس...؛بگو این ماه‏ها نشان دهنده وقت‏ها برای نظام زندگی مردم است.»(11)

از این عبارت می‏توان این نتیجه را گرفت كه: زندگی فردی و اجتماعی، هیچ كس بدون وقت‏شناسی و ایجاد نظم و برنامه به سامان نمی‏رسد، نظم در تقسیم صحیح وقت، نظم در برنامه ریزی، نظم در مدیریت و اجرا، ما با یك نگاه به جهان هستی می‏فهمیم كه همه چیز بر اساس نظم دقیق است، بنابراین بیهوده گرایی، درست گام نهادن بر خلاف نظم است، همان گونه كه گردش ماه وسیله‏ای برای نظام زمان بندی شده است، ما نیز باید همسو با این نظام، با برنامه ریزی صحیح حركت كنیم، و زندگی معنوی و مادی خود را با آن هماهنگ سازیم، و این هماهنگی همان استفاده مطلوب از وقت‏ها، فرصت‏ها و لحظه‏ها است.